سه‌شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۷

كلهر : رقيب اصلي احمدي نژاد هنوز به صحنه نيامده است !

" مهدي كلهر " از مشاوران ارشد" احمدي نژاد " ، مصاحبه اي با آخرين شماره هفته نامه"شهروند امروز " انجام داده است كه نگاهي به برخي از نكات مطرح شده در اين مصاحبه خالي از لطف نيست . كلهر در اين مصاحبه عنوان مي كند كه وزيران كابينه دولت نهم صرفا مجري دستورات رئيس جمهور هستند و اجازه سياستگزاري ندارند ضمن اينكه بيان مي كند خودش از منتقدين برخي از رفتارهاي وزارت فرهنگ و ارشاد است . وي در ادامه اصولگراياني كه اين روزها بحث عبور از احمدي نژاد را مطرح مي كنند به باج خواهي متهم مي كند و تاكيد مي كند احمدي نژاد نه باج مي دهد و نه باج خواهي را دوست دارد .

كلهر در بخش هاي پاياني اين مصاحبه كه حول محور انتخابات رياست جمهوري سال آينده دور مي زند نكته قابل تاملي را بيان مي كند. وي خاتمي ، كروبي و قاليباف را " رقباي اصلي " احمدي نژاد در انتخابات سال آينده نمي داند و " رقيب اصلي " را كه تصور مي كند " صحنه گردان " !! جريانات اخير هم هست را شخصيتي مي داند كه هنوز وارد صحنه نشده است ولي در آينده اين اتفاق خواهد افتاد :

فكر مي كنيد از بين آقايان قاليباف ، خاتمي و كروبي ، كداميك رقيب اصلي آقاي احمدي نژاد هستند ؟

رقيب اصلي احمدي نژاد هنوز به صحنه نيامده است .

يعني چه كسي است ؟

هنوز در صحنه نيست .

يعني آقاي احمدي نژاد رقيبي ندارد ؟

او هنوز به صحنه نيامده . آقاي خاتمي و قاليباف و كروبي را رقيب اصلي احمدي نژاد نمي دانم . يك نفر ديگر است .

فكر مي كنيد كه كساني كه تا كنون نامشان اعلام شده ، روي صحنه هستند و صحنه گردان كس ديگري است كه بعدا مي آيد ؟

اينگونه فكر مي كنم .

گزينه مورد نظر شما در بين اصولگرايان است يا اصلاح طلبان ؟

بعدا مشخص مي شود . اما قطعا اين افرادي كه مطرح مي شوند نيستند .

دليلي داريد ؟

بعد از انقلاب تاكنون نديدم كه مردم ما به گزينه اي كه يك بار از او عبور كردند مجددا برگردند . به همين دليل تمام كساني كه نامشان تا كنون مطرح شده و شما اسم برديد نمي توانند رقيب جدي آقاي احمدي نژاد باشند .

شايد آقاي كلهر با اين بيان غير مستقيم خواسته است " رقيب اصلي " كه از قضا قدرت صحنه گرداني بازي هاي سياسي را هم دارد را به نوعي به يك " دوئل انتخاباتي " ديگر دعوت كند تا به خيال خودشان در يك رقابت مثلا دموكراتيك و با يك شكست مجدد جواب قاطعي به او بدهند .

بايد منتظر ماند و ديد . سياست ايراني هم مثل رفتار سياسي مردمانش بي حساب و كتاب و غير قابل پيش بيني است . شايد سال آينده همين موقع كسي به عنوان رئيس جمهور دوره دهم انتخاب شده باشد كه امروز تصور آن هم غير قابل باور و حتي خنده دار باشد . درست مثل دوره قبل !!!


یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۷

پایان دلارهای نفتی آقای رئیس جمهور !


پس از گذشت حدود دو هفته از شروع بحران اقتصادي غرب و تا حدودي كنترل و مديريت آن توسط دولتهاي غربي ، و به دنبال آن كاهش شديد بهاي نفت ، دار و دسته طالبان ايراني كه دو هفته مذكور را در شادي وصف ناپذيري به سر مي بردند و مدام خبر از سقوط امپراطوري غرب مي دادند و حتي رئيس جمهورشان كه وقاحت را به سر حد كمال رسانيده از تشكيل گروهي براي برنامه ريزي يك سيستم جامع اقتصادي جهت ارائه به غرب خبر مي داد تا غربي ها پس از شكست برنامه هاي اقتصادي شان اين برنامه را اجرايي كنند !! اين روزها در شوك كاهش شديد قيمت نفت به سر مي برند و در رسانه هايشان كمتر به موضوع بحران غرب مي پردازند . رئيس جمهوري كه كاهش قيمت نفت زير 100 دلار در هر بشكه آنقدر برايش دور از انتظار بود كه بتواند در مغز كوچكش به آن فكر كند ، اكنون با كاهش 50 ميليارد دلاري در بودجه سال جاري مواجه است و جالب اينجاست كه دولت نهم با بي كفايتي مثال زدني ، بر خلاف اكثر كشورهاي صادر كننده نفت كه از پول حاصل از اين افزايش قيمت توانسته اند ذخيره ارزي مناسبي را جمع آوري كنند تا از آسيب هاي حاصل از نوسان قيمت در امان باشند ، يك دلار از درآمد حاصل از افزايش قيمت نفت در ماههاي اخير را ذخيره نكرده است و به همين دليل هم بود كه در نشست اخير سران اوپك براي كاهش ميزان توليد نفت به منظور كنترل قيمت بازار ، ايران مصرانه خواهان كاهش توليد دو ميليون بشكه نفت در روز بود كه به تصويب اعضا هم نرسيد !!

در سمت ديگر ماجرا مردم هستند كه از شواهد و قرائن چنين بر مي آيد كه زياد از اين كاهش قيمت ناراضي به نظر نمي رسند . عقيده عموم بر اين است كه رژيم ناچار است اين حداقل امكانات موجود را براي زندگي شهروندانش به هر طريقي فراهم كند ( چه با فروش نفت بشكه اي 1 دلار و چه نفت بشكه اي 150 دلار ) و در اين ميان تجربه افزايش بهاي نفت در ساليان اخير نشان داده است كه اين افزايش نه تنها هيچ كمكي به آباداني و پيشرفت شهرها و روستاها ، كاهش تورم و بيكاري ، افزايش قدرت خريد مردم و .... نكرده و هيچ گونه تغيير محسوسي را در زندگي آنان باعث نشده است بلكه اين افزايش قيمت سبب شد تا حجم عظيمي از ثروت نصيب جماعتي شود كه روز به روز با اين ثروت پايه هاي قدرت شان را محكم تر كنند ، با پشتوانه محكم تري براي مردم كشورشان و دنيا خط و نشان بكشند و قلدري كنند و با جنايت آفريني و خراب كاري در ساير نقاط جهان از جمله عراق ، افغاستان ، لبنان و .... هم براي مردم اين كشورها و هم مردم ايران مشكل آفريني كنند . پول نفتي كه قرار است خرج ساخت خانه هاي ارزان قيمت در تانزانيا !! شود در حالي كه اكثر مردم در حسرت يك سرپناه 50 متري مي سوزند ، پولي كه قرار است صرف كشته شدن مردم بي گناه در عراق و لبنان و ساير نقاط جهان شود و هزار و يك جنايتي كه گروهي در حاكميت با درآمد سرشار حاصل از فروش نفت در داخل و خارج از كشور مرتكب مي شوند ، چنين پولي همان بهتر كه نباشد !!

چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۷

راست مي گفت استاد !

BubbleShare: Share photos - Easy Photo Sharing

كمتر از يك ماه پيش بود كه استاد شجريان در تالار بزرگ وزرات كشور در واكنش به شيطنت هاي " شيطانك هايي " كه قصد ايجاد اختلال در برگزاري كنسترش را داشتند چنين گفت كه " چون دوست دشمن است شكايت كجابرم و ادامه داد كساني كه نمي خواهند موسيقي داشته باشيم سخت در اشتباهند تا زبان فارسي هست موسيقي اين زبان هست هيچ كس نمي تواند به اين زبان و اين موسيقي اجحاف كند " . راست مي گفت استاد ! شنبه و دوشنبه شب آواي شورانگيز و ماندگار موسيقي ايراني باز هم در تالار بزرگ وزارت كشور طنين انداز شد . چهارمين شب از اجراي كنسرت هاي نهمين جشن خانه موسيقي و نخستين شب كنسرت گروه موسيقي " شهناز " به سرپرستي مجيد درخشاني و با آواز استاد محمد رضا شجريان در تالار وزارت كشور برگزار شد كه طبق معمول با استقبال مردم مواجه شد تا بار ديگر به آنان كه با فرهنگ ايراني سر جنگ دارند ثابت شود كه آواي دلنشين موسيقي ايراني كه با فرهنگ آن عجين شده است به سادگي زوال پذير نيست .گزارش تصويري اين كنسرت را ببينبد .

در همین ارتباط :

استقبال از نخستين شب كنسرت استاد شجريان در تالار بزرگ كشور

دوشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۷

محبوبیت از دست رفته !!

نتايج نظرسنجی كه اخيرا توسط مركز پژوهش هاي مجلس صورت گرفته است ، نشان از كاهش شديد محبوبيت محمود احمدي نژاد در نزد عموم مردم دارد . هچنين بر اساس نظر سنجي ديگري كه به صورت مشترك بين وزرات اطلاعات و صدا و سيما صورت گرفته است 70 درصد از مردم حاضرند در صورت كانديداتوري مجدد خاتمي به وي راي داده و تنها 13 درصد از كساني كه در نظرسنجي شركت كرده اند حاضرند مجددا به احمدي نژاد راي بدهند . همچنين 64 درصد از 40 هزار نفر شركت كننده در اين نظرسنجي كه شامل طبقات مختلف اجتماعي در شهرهاي بزرگ كشور مي شدند ، موفقيت دولت نهم در رسيدن به اهدافش را زير متوسط اعلام كرده اند .

جداي از اينكه چرا ارگانهاي مذكور نتيجه اين نظرسنجي را منتشر كرده اند ،فكر ميكنم بحران عدم محبوبيت احمدي نژاد در بين مردم آنقدر روشن است كه حتي نيازي به نظرسنجي هم ندارد . احمدي نژاد و تيم همراهش هم به خوبي اين موضوع را درك كرده اند و از همين الان و حتي پيشتر از اين در فكر چاره اي براي مقابله با اين بحران هستند . انتخاب شخصيت معلوم الحالي به عنوان وزير كشور و اصرار احمدي نژاد بر ماندنش در اين پست به رغم افتضاحي كه بار آورد ، همه نشان از اين موضوع دارد كه احمدي نژاد خوب فهميده است كه با برگزاري انتخاباتي حتي در حد انتخابات سالهاي گذشته از نظر صحت برگزاري ، باز هم شانس موفقيتش بسيار پايين است و فقط شخصيت مريض و فاسدي همچون كردان به عنوان مجري انتخابات قادر است با برگزاري انتخاباتي كه شايد از نقطه نظر تقلب و جابجايي آرا در طول عمر سي ساله جمهوري اسلامي بي سابقه باشد ، رئيسش را پيروز انتخابات كند.


شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۷

باز هم که خوابیدی جناب شیخ !!

شيخ مهدي كروبي را حالا همه مي شناسند به ويژه بعد از اعلام نامزدي اش در انتخابات رياست جمهوري آينده كه تبديل به يك پاي ثابت اخبار صدا و سيما گرديده است . كروبي با راه اندازي حزب و روزنامه " اعتماد ملي " ، تمام قد وارد عرصه سياست ايران شد ، بعد از همان انتخابات كذايي . انتخاباتي كه به گفته خود جناب شيخ بعد از اينكه خيالش از بابت نتايج راحت شد ، دو ساعتي خوابيد و بعد از دو ساعت همه چيزش را بر باد ديد !! . اما گويا شيخ مهدي از آن دست آدم هايي است كه از يك سوراخ دو بار گزيده مي شود !! عكس فوق مربوط به كنگره حزب اعتماد ملي است كه گويا چند روز پيش با حضور چهره ها يي از ساير گروهها جهت بحث و بررسي شرايط انتخابات رياست جمهوري آينده برگزار شده بود . جناب كروبي باز هم خوابيده است ...............!!


سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۷

تحريف تاريخ با هزينه هاي ميلياردي!

مجموعه تلويزيوني " يوسف پيامبر " كه جمعه شب ها از شبكه يك سيما پخش ميشود را صرفا به اين دليل پيگيري كردم چرا كه مشتاق بودم ببينم كارگردان صحنه دعوت " زليخا " از " يوسف " براي معاشقه را چگونه به تصوير خواهد كشيد يا به عبارتي براي نمايش باب ميل خودشان چگونه تاريخ چندين هزار ساله را تحريف خواهد كرد ! در جمعه اي كه گذشت اين اتفاق افتاد و داستان به همين نقطه رسيد . همان طور كه حدس مي زدم اين قسمت از داستان به مراتب ضعيف تر و افتضاح تر از ساير قسمت ها ساخته شده بود . در صحنه اي كه نقطه اوج يك داستان تاريخي – قرآني است ، " زليخا " با حجاب كامل و اسلامي !! كه حتي ازقسمت هاي قبلي هم پوشيده تر به نظر مي رسيد " يوسف " را به اتاقي دعوت كرد و با زباني گنگ و مبهم كه حتي رندترين و اين كاره ترين ! مردان هم به سختي دوزاريشان مي افتاد ! از " يوسف " تقاضاي كام جويي مي كرد و يوسف هم بدون اينكه درخواستي روشن و واضح را از جانب زليخا شنيده باشد مدام به خدا پناه مي برد ، گو اينكه خودش هم بي ميل نبود تا كامي از بانو زليخا بگيرد منتها ترس از خدا به او اجازه چنين كاري را نمي داد ! اوج جسارت كارگردان در اين صحنه بيان اين جمله از زبان زليخا بود كه خطاب به يوسف گفت : " من خودم را براي تو آماده كرده ام "، اينكه زني با پوشش كامل و آنهم به قصد اغفال و فريب ، خودش را براي معاشقه با مردي آماده كند را تا به امروز نه جايي ديده ام و نه شنيده ام و نه مرسوم بوده است !! نمايش نقطه اوج يك داستان تاريخي و قرآني به اين ضعيفي جاي تاسف و شگفتي دارد . جالب تر اينكه حاكم قصر براي اثبات بي گناهي طرفين ، بدون هيچ گونه تعجب ، مكث و سوالي با استناد به سخنان يك نوزاد 6 ماهه كه به خواست يوسف و به عنوان شاهد ماجرا لب به سخن گشوده است يوسف را در اين ماجرا بي گناه معرفي مي كند !! . ضعف و كج سليقگي در ساخت اين سريال از اين هم فراتر مي رود : بانو " زليخا " كه بر طبق آنچه تا به امروز خوانده ايم زني مغرور و مقتدر بوده است چنان به سان دختركان دبيرستاني ، به گونه اي مبتذل و عيان عاشقي مي كند و در طول فيلم فقط همين يك كار را نكرد كه گاه و بي گاه در مقابل يوسف سبز شود و متلك هاي عاشقانه نثار يوسف كند !! اگر كارگردان ( فرج الله سلحشور ) ذره اي شعور كارگرداني و فيلم سازي داشت بايد مي فهميد كه زيبايي ظاهري يوسف و ارزش كارش در كنار اقتدار و غرور زنانه زليخا نمود پيدا ميكند .(1)

سخن پاياني اينكه ، نه مردم نديده چنين صحنه هايي هستند و نه از سازندگان فيلم انتظار مي رود كه اين قبيل صحنه ها را به تصوير بكشند ، اما سوال اينجاست كه چرا با علم به وجود محدوديت در ساخت فيلم هايي نظير يوسف پيامبر باز هم با صرف هزينه هاي ميلياردي ( شش ميليارد تومان هزينه ساخت اين فيلم شده است !!) اقدام به ساخت اين مجموعه ها مي كنند واينكه چرا بايد كارگرداني چنين مجموعه هايي را به شخصي كه داراي سابقه نه چندان درخشاني در عرصه كارگرداني است محول كنند .

پي نوشت :

۱- اكبر منتجبي در مطلبي با عنوان " چند نكته درباره اصولگرايان " در وبلاگش مي نويسد : در قسمت جدید سریال حضرت یوسف که ساخته آقای فرج الله سلحشور است، با کمال تعجب دیدم درباریان مشغول صرف موز هستند. یکی از دوستان بررسی کرد و متوجه شد که موز 100 سال قبل از میلاد به مصر رفته در حالی که داستان یوسف حداقل متعلق به 3000 هزار سال قبل از میلاد است. جل الخالق! این سریال که کلا شاهکاره. این هم از فیلم سازی اصولگرایان!!!!!

یکشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۷

آقاي باقي ! آزادي ات مبارك !!

در بحبوحه توقيف روزنامه ها و بازداشت روزنامه نگاران و فعالان سياسي در سالهاي رياست جمهوري آقاي خاتمي ، اخبار غير رسمي حكايت از وجود اراده اي مصمم و قوي در جريان اقتدارگرا داشت كه سعي مي كرد با اعمال فشار بر فعالين سياسي و مطبوعاتي آنان را وادار و تشويق به خروج از كشور كند تا به اين طريق هم از شر آنان خلاص شود و هم هزينه ها و طبعات سوء زنداني كردن و برخورد با آزاديخواهان را در داخل و خارج از كشور به حداقل برساند . واقعا هم چنين بود كه " مسعود بهنود " روزنامه نگار باسابقه مطبوعات در پاسخ به اين اجماع نا نوشته ، نوشت " ما مي مانيم " هرچند بعدها پس ازتحمل چند ماه زندان " سپر انداخت " و راهي غربت شد . تنها مسعود بهنود نبود كه چنين كرد بسياري از فعالين سياسي و مطبوعاتي هم همين راه را در پيش گرفتند . شايد اين هم از بخت و اقبال خوش حكومت آخوندها بود كه بر خلاف رژيم گذشته كه مخالفينش عمدتا از جماعتي بودند كه نه تنها به اين سادگي از ميدان بدر نمي رفتند بلكه بودند در ميانشان كساني كه دوره هاي تحصيلي مهندسي و دكترايشان را در بهترين دانشگاهاي اروپا و آمريكا صرفا جهت مبارزه بر عليه حكومتي كه به زعم خودشان باطل بود رها مي كردند و راهي وطن مي شدند .

اما هنوز هم هستند كساني كه با مبارزه و تحمل رنج و مصائب زندان در داخل كشور ، خواب خوش زورگويان را آشفته ساخته اند . يكي از اينان ، عمادالدين باقي ، نويسنده ، روزنامه نگار و رئيس انجمن دفاع از حقوق زندانيان و از فعالين حقوق بشر است كه به رغم فراهم بودن شرايط براي مهاجرت ، همچنان در داخل كشور به مبارزه اش براي رسيدن به آزادي و دموكراسي ادامه مي دهد . آقاي باقي 7 - 8 سال گذشته را به خاطر افشاگري هايش درباره پرونده قتل هاي زنجيره اي و فعاليتهايش در انجمن دفاع از حقوق زندانيان به تناوب در زندان سپري كرده و علاوه بر مشكلات معمول يك زنداني ، دچار عارضه هاي شديد جسماني هم شده است .

دوره يك ساله زندان آقاي باقي چند روز پيش به اتمام رسيد هر چند همانطور كه انتظار مي رفت پرونده جديدي براي وي تشكيل داده اند كه گويا اواخر ماه آينده دادگاهش برگزار خواهد شد .

آقاي باقي عزيز ! آزادي ات مبارك !!

در همين ارتباط :

آزادی عمادالدین باقی از زندان

عمادالدین باقی آزاد شد

باقي آزاد شد


جمعه، مهر ۱۹، ۱۳۸۷

احسنت جادوگر !

علي كريمي ، جادوگر فوتبال ايران كه اين روزها در باشگاه معتبر تهراني ، پرسپوليس ، فعاليت ورزشي اش را دنبال مي كند با نوشتن نامه خداحافظي از تيم ملي ، رسما دعوت علي دايي و فدراسيون فوتبال را براي حضور در تيم ملي رد و براي هميشه از بازي در تيم ملي خداحافظي كرد . بهترين پاسخ در برابر اين حركت علي كريمي يك " احسنت " جانانه است ! احسنت از اين بابت كه حاضر نشد به " گاو شيردهي " براي مديران و مسئولان بي لياقت رژيم اسلامي تبديل شود تا از نردبان افتخاراتش بالا بروند و بي لياقتيشان را پشت موفقيتهاي كساني همچون كريمي پنهان كنند . در شرايط فعلي كسب موفقيت در عرصه هاي به خصوص ورزشي هيچ دردي از مردم ايران دوا نخواهد كرد جز اينكه عاملي خواهد شد در جهت تبليغ حكومت غير مردمي اسلامي. اي كاش ستاره ها در تمام رشته هاي ورزشي و حتي علمي از اين حركت " تحريم گونه " كريمي پيروي كنند و با عدم شركت در عرصه هايي كه موفقيت در آن به حساب مسئولين بي كفايت جمهوري اسلامي نوشته مي شود ، باعث شوند تا بيش از اين " مشت رسوائيان اسلامي " براي جهانيان باز شود . اميدوارم كريمي در روزهاي آينده تحت تاثير حرفهاي دوستان و اطرافيانش واقع نشود و كماكان بر تصميمي كه گرفته است بماند چرا كه در شرايط فعلي بهترين راه را انتخاب كرده است .

در همين ارتباط :

خداحافظي علي كريمي از تيم ملي

دايي:دعوت کريمي به خاطر افکار عمومي نبود

كفاشيان:با كريمي مذاكره مي‌كنيم

دوشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۷

آقاي خاتمي ! قاطعانه و بدون شك و ترديد عدم حضورتان را در انتخابات اعلام كنيد .


در خبرها آمده بود كه آقاي خاتمي براي شركت در انتخابات رياست جمهوري آينده پيش شرط هايي را مطرح كرده كه در صورت تحقق اين دو پيش شرط حاضر به شركت در انتخابات است . خاتمي در اين دو پيش شرط به صورت غير مستقيم خواهان افزايش اختياراتش در صورت پيروزي در انتخابات شده است تا بتواند به و برنامه ها و وعده هايي كه به مردم داده است جامه عمل بپوشاند .

دقيقا نميدانم مخاطب شروط خاتمي چه كساني هستند ؟ اگر خاتمي شروطش را در جواب كساني كه اين روزها از او درخواست مي كنند در انتخابات شركت كند مطرح كرده است كه روشن است كاري از دست آنان در اين زمينه ساخته نيست . اگر هم مخاطب خاتمي ، رهبري ، شوراي نگهبان و ساير نهاد هاي آشكار و پنهان قدرت بوده است ، آنها نه تنها با اصل حضور خاتمي در انتخابات و انتخاب وي به عنوان رياست جمهوري مخالف هستند و اين خواسته دروني شان را به طرق گوناگون عيان كرده و ميكنند ، بلكه اگر شرايط به گونه اي بود و اجازه مي داد اقدام به حذف چه بسا فيزيكي خاتمي هم مي كردند .

در چنين شرايطي كه قطعا پيش شرط هاي خاتمي عملي نخواهد شد ،( هر چند شروط معقول و بجايي است ) انتخاب وي به عنوان رياست جمهوري هيچ چيز را عوض نخواهد كرد جز تخريب و خدشه وارد شدن به شخصيت محبوبي كه خاتمي در داخل كشور در بين عموم مردم و در سطح بين المللي دارد . هرچند اين سخنان را مي توان به عنوان اعلام عدم حضور خاتمي در انتخابات تلقي كرد اما به گونه اي صريح و شفاف اين موضوع را مطرح نكرده است .

آقاي خاتمي عزيز ! خود شما بهتر از همه مي دانيد كه در كماكان به همان پاشنه قبلي مي چرخد ، نه رهبري به عنوان كانون اصلي قدرت ذره اي در برابر خواست اصلاح طلبانه مردم نرمش نشان داده است نه شوراي نگهبان و نه ساير نهاد هايي كه به نحوي در برابر خواست مردم مقاومت مي كنند . تمام موانع سابق همچنان و چه بسا قدرتمند تر از گذشته پابر جا هستند . آقاي كروبي چند روز پيش در واكنش به خبر اعلام شركت سيد حسن خميني در انتخابات كه فورا تكذيب شد و در مخالفت با حضور ايشان به نكته جالبي اشاره كرد . وي وضعيت فعلي را از نقطه نظر اقتصادي و سياسي به اندازه اي بد توصيف كرد كه قطعا كاري از دست رئيس جمهور آينده در جهت بهبود اين اوضاع بر نخواهد آمد و به مصلحت نيست كه نوه آقاي خميني مورد انتقاد و تخريب به خاطر عدم توانايي در حل اين مشكلات قرار بگيرد !! پس چرا شما مي خواهيد از آبروي خودتان بگذريد ؟

فكر مي كنم موقعيت كنوني شما به عنوان يك منتقد كه فاقد پست حكومتي مي باشد ، براي مردم و حركت اصلاح طلبانه شان خيلي مفيد تر از بودن شما در مقام رياست جمهوري است . قاطعانه و بدون شك و ترديد عدم حضور خود را در انتخابات اعلام كنيد و رياست را به همان قدرت طلباني واگذار كنيد كه نشان داده اند براي رسيدن به آن حاضر به ارتكاب هر جنايتي هستند و با روشهاي اصلاح طلبانه اي كه حداقل مد نظر شما هست حاضر به همراهي با خواست عموم مردم نيستند .