چهارشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۷

تا جمهوری اسلامی هست ، فلسطین روی آرامش نخواهد دید !


حوادث تاسف بار چند روز اخير در غزه به خبر اول رسانه هاي جهان به خصوص رسانه هاي ايران تبديل شده است . اسرائيلي ها مدعي اند بمباران چند روز گذشته نوار غزه كه آن را عمليات « سرب مذاب » نام نهاده اند پاسخي است به حملات موشكي حماس كه از چند روز پيش از آغاز حمله اسرائيل به نوار غزه و با نقض يك جانبه آتش بس از سوي حماس صورت گرفته بود . از سوي ديگر « محمود عباس » رهبر تشكيلات خودگران فلسطين اظهار مي دارد كه « جلوگیری از این رخدادها امکان‌پذیر بود و می‌شد نگذاشت که شرایط به این حد از وخامت نرسد » و در ادامه تاكيد مي كند : « حماس همه فراخوان‌ها برای تمدید آتش بس و نیز تلاش‌های مصر برای میانجی‌گری میان حماس و فتح را ناکام گذاشته است. با سران حماس گفتگوهای لازم به عمل آمده بود. از آنها خواهش کردیم که آتش بس را تمدید کنند و اگر این اراده وجود داشت، جلوگیری از این وضعیت امکان پذیر بود » همچنين« احمد ابوالغيظ » وزير امور خارجه مصر بيان ميدارد كه « به حماس بارها هشدارلازم را داده بودیم، اما گوش شنوا نبود » . فارغ از صحت و سقم اين ادعا ها مي توان حدس زد كه آتش بيار اصلي اين جنايت ، گروهك تروريستي «حماس » با پشتيباني همه جانبه جمهوري اسلامي است . مردم فلسطين بايد بدانند تا زماني كه به خيابان ها نيايند و تنفر و انزجار خودشان را از سياست هاي جنگ طلبانه و مداخله جويانه جمهوري اسلامي كه عامل بي ثباتي در منطقه و به خصوص فلسطين است اعلام نكنند ، تا زماني كه دست عوامل مزدور و آتش افروز جمهوري اسلامي را از سرزمين شان قطع نكنند، بايد همچنان شاهد اين خون و خون ريزي باشند . فلسطينيان تا زماني كه براي عربده كشي هاي مهره مرموز و دست نشانده و آشوبگري چون « حسن نصرالله » و دار و دسته اش در فلسطين كف بزنند و هورا بكشند بايد شاهد ويراني خانه و كاشانه و قتل عام عزيزانشان باشند . مشكل فلسطين را خود فلسطيني ها و با همت خودشان بايد حل كنند و پيش از همه بايد به سراغ دشمنان داخلي ، جنايت پيشگان خانگي بروند .

از طرف ديگر به نظر مي رسد « حماس » و حاميانش در جمهوري اسلامي انتظار حمله اي با اين گستردگي را از جانب اسرائيل نداشتند و كمي غافلگير شده اند ، هرچند اين وضعيت براي كساني كه ادامه حيات سياسي شان در گرو جنگ و آشوب و خونريزي است مطلوب به نظر مي رسد اما با توجه به موضع گيرهاي تند برخي مقامات و گروههاي ايراني در چند روز گذشته و نگاهي به سخنان گروهي از مقامات كشورهاي غربي در چند ماه اخير مبني بر بمباران ناگهاني و غافلگير كننده ايران ، اوضاع تا حد زيادي نگران كننده به نظر مي رسد و بيم آن مي رود در ماههاي آينده اتفاق هولناكي كه ديوانگاني از هر دو طرف انتظار آن را مي كشيدند به وقوع بپيوندد .

شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۷

اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم


چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم
وين آتش خندان را با صبح برانگيزم

گر سوختنم بايد افروختنم بايد
اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم

صد دشت شقايق چشم در خون دلم دارد
تا خود به كجا آخر با خاك در آميزم

چون كوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد آنگاه كه برخيزم

برخيزم و بگشايم بند از دل پر آتش
وين سيل گدازان را از سينه فروريزم

چون گريه گلو گيرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آويزم

اي سايه ! سحرخيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا بگشايم و بگريزم

هوشنگ ابتهاج ( سايه )

امشب را بيدار مي مانم ، تا خود خود خود صبح !! بيدار مي مانم و آرزوهاي كهنه ام را ورق مي زنم . كهنه ، قديمي اما بزرگ . آرزوهاي خود ساخته و خود باخته ، به همين سادگي !!

امشب را با دلواپسي خورشيد بيدار مي مانم ، تا خود خود خود صبح !! بيدار مي مانم تا طلوع سبز و جاودانه خوشبختي را ببينم ، « خرم روز » را با چشمانم لمس كنم ، ببينم و به خاطر بسپارم براي لحظات دلتنگي و نا اميدي ، شايد هم روزها ، هفته ها ، ماهها و سالها !! به ياد بياورم كه طلوع سپيده دم روزهاي عاشق شدن ، هميشه پاياني بوده است بر شب هاي تاريك و سرد حتي اگر آن شب طولاني ترين باشد !!

شب يلدا به ويژه طلوع زيباي سپده دم اش بر همه ايرانيان مبارك باد .

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۷

مجلس فرمایشی ، مجلس سرسپرده!

نمايندگان « آقا » در مجلس شوراي اسلامي كه ليست اسامي شان جهت ورود به مجلس قبلا مورد تاييد « امام زمان » قرار گرفته است ، چندي پيش طرحي را به تصويب رساندند كه بر اساس آن حق تحقيق و تفحص از ارگانهاي زير نظر رهبري از مجلس گرفته شد!! گويا اين مصوبه با ايراداتي از سوي شوراي نگهبان مواجه شده بود و نمايندگان در راستاي تامين خواسته شوراي نگهبان با انجام اصلاحاتي در مصوبه قبلي خود ، ضمن تاكيد بر عدم تحقيق و تفحص از نهاد هايي چون مجلس خبرگان ، شوراي نگهبان ، و مجمع تشخيص مصلحت ، نظارت و تفحص از ساير نهادهاي زير نظر رهبري را به اجازه « معظم له » مشروط كردند !! اين مصوبه در حالي به تصويب مي رسد كه يكي از مهم ترين اهرم هاي قدرت مجلس ، بعد نظارتي آن است و با اجراي اين مصوبه علاوه بر از كار افتادن بازوي نظارتي مجلس ، نهادهايي چون صدا و سيما ، قوه قضاييه ، سپاه پاسداران ، نيروي انتظامي و بنياد مستضعفان كه از جمله مشكل دارترين ارگان ها هم به شمار مي روند از ديد نظارتي مجلس در امان خواهند ماند . اهالي سياست و كساني كه تحولات سياسي چند سال اخير را دنبال مي كنند ، تحقيق و تفحص مجلس ششم از صدا و سيما درمقطعي كه لاريجاني رياست سازمان و پروفسور كردان معاونت امور مالي آن را بر عهده داشتند را به خاطر دارند . در گزارش نهايي هيات تحقيق و تفحص اعلام شد كه مبلغ پانصد ميليارد تومان تنها از بررسي پنج حساب بانكي از مجموع دويست حساب بانكي صدا وسيما تخلف صورت گرفته است !! واكنش لاريجاني رئيس وقت سازمان كه اين روزها دست هاي مرموزش بيش از گذشته از پشت پرده سياست بيرون افتاده است هم جالب بود ، ايشان گزارش مجلس را " كشكي " خواندند و نه تنها هيچ بازخواستي از شخص ايشان و ساير روساي سازمان صورت نگرفت بلكه چند سال بعد به پاس اين همه وقاحت يكي به رياست قوه مقننه بركشيده شد و ديگري تا آستانه وزارت رفت ، هر چند آرزو بر دل ماند !! اين تنها بخش كوچكي از فساد مالي - اداري در سازماني بود كه زير نظر مستقيم «رهبري » اداره مي شود .

با توجه به تركيب فعلي مجلس و مجالس« امام زماني » كه سال هاي بعد از صندوق هاي راي بيرون خواهند آمد حتي اگر چنين قانوني به تصويب هم نمي رسيد و مانند گذشته مجلس حق نظارت بر همه سازمان ها و ارگان ها را داشت ، نهاد هاي مذكور باز هم از نظارت مجلس در امان بودند و اگر براي حفظ ظاهر و عوام فريبي هم نظارتي از جانب مجلس صورت مي گرفت نتيجه آن مشخص بود . مهم پيام اين قانون بود كه به اصطلاح نمايندگان مردم با تصويب آن ، نهايت سرسپردگي و تسليم خود را در برابر اربابان مطلقه قدرت فرياد كردند .


یکشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۷

وزيري كه هيچ نمي فهمد !!

در حالي كه بسياري از كشورهاي توسعه يافته از چندين دهه قبل با در پيش گرفتن مديريت علمي در بخش كشاورزي سعي در افزايش توليد محصولات كشاورزي در واحد سطح و نه حتي توليد بيشتر محصول از طريق افزايش سطح زير كشت دارند ، وزير جهاد كشاورزي حكومت اسلامي كه شك دارم مفهوم جمله فوق كه يك اصل ساده و پيش افتاده براي هر كارشناس و فعال بخش كشاورزي است را بتواند درك كند ، چشم به آسمان دوخته است تا كه شايد سال آينده كشور از نظر توليد گندم به خودكفايي برسد : « به گزارش مهر ، محمد رضا اسكندري در بازديد از كارخانه توليد خوراك دام ، طيور و قارچ مراغه از افزايش ميزان توليد گندم با توجه به بارندگي هاي اخير در كشور خبر داد و گفت : با توجه به بارندگي هاي اخير پيش بيني مي شود كه سال آينده در زمينه گندم به خودكفايي برسيم !! »

هر چند نمي توان تاثير خشكسالي هاي چند ساله اخير را بر كاهش توليد محصولات كشاورزي ناديده گرفت اما در اين ميان سهم مديريت جناب وزير و دستگاه اداري عريض و طويلشان در اين خودكفايي چقدر است ؟ اگر چه آقاي وزير در اظهارات اعتراف گونه فوق كه شنيدن آن از زبان يك مدير عالي رتبه شگفت آور است ، خود پاسخ اين سوال را ناخواسته داده اند . صحبت كردن در مورد مشكلات بخش كشاورزي خود حديث مفصلي است كه شرح آن در اين مقال نمي گنجد اما به عنوان يكي از كساني كه به نحوي با اين بخش در ارتباط هستم فقط اين را مي توانم بگويم كه از كشاورزي در ايران فقط نامي مانده است و بس . استيضاح و بركناري محمد رضا اسكندري ، وزير جهاد كشاورزي فرصت مناسبي است براي مجلس هشتمي ها تا بتوانند حداقل يك امتياز مثبت در كارنامه سراسر منفي خود داشته باشند و براي يك بار هم كه شده در جهت مصالح مردم و نه نظام گام بردارند !


شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۷

حکومت عتیقه ها!!

1- « انتخابات آزاد » واژه مظلوم و غريبي شده است كه حاكمان اسلامي با سوء استفاده از معناي حقيقي آن ، معمولا از آن براي نشان دادن اوج " آزادي هاي سياسي " در ايران و اينكه مردم كشورشان حق انتخاب مستقيم حاكمان شان را دارند استفاده مي كنند و بعضا تا آنجا پيش مي روند كه مدل انتخاباتي كشورهايي نظير آمريكا را مدلي ميدانند كه در آن حق انتخاب مستقيم حاكمان از مردم سلب شده است !!

انتخابات آن هم از نوع آزادش در ايران ، تبديل به برگزاري نمايش هاي مسخره و مضحكي شده است كه حاصلي جز توهين به شعور مردم و تحميل هزينه هاي سنگين مالي براي آنان نداشته است هر چند در سوي ديگر ماجرا ، " كارگردانان " اين نمايش ها نهايت استفاده را از آن برده اند . تجربه برگزاري انتخابات در سالهاي اخير نشان مي دهد كه حتي اگر به فرض محال انتخاباتي صد در صد سالم از نظر عدم تقلب در شمارش آرا هم برگزار شود ، نحوه چيدمان كانديداها به گونه اي است كه نهايتا درصد سهم مردم در انتخاب گزينه مورد نظرشان را به صفر مي رساند . نتيجه برگزاري چنين انتخاباتي به حكومت رسيدن و در حكومت ماندن گروه بي كفايت محدودي شده است كه نزديك به سه دهه است هر روز تصاوير و سخنان خسته كننده و تكراري شان را در رسانه ها مي بينيم و مي شنويم و چوب سوء مديريت شان را مي خوريم .

2- سه روز پيش مجلس هشتمي ها ميزبان " همايش سي سال قانون گذاري و نظارت " بودند كه حضور جمع كثيري از چهره هاي حكومتي – سياسي در آن چشمگير بود . جداي از حاشيه هاي فراواني كه اين همايش از قبيل عدم حضور احمدي نژاد به رغم دعوتي كه از وي براي شركت در اين مراسم شده بود و همچنين دعوت و حضور شخصيت هايي چون عزت الله سحابي ، هاشم صباغيان و اعظم طالقاني ، داشت بخش هايي از سخنان برخي از سخنرانان اين همايش هم با حاشيه هاي ظريفي همراه بود . هاشمي رفسنجاني كه چند ماهي است با سخنان و مواضعي كاملا متفاوت از گذشته ظاهر شده است ، در ابتداي سخنانش با بيان جمله اي ظريف و كنايه آميز از برخي چهره هاي حاضر در جلسه با عنوان « عتيقه » ياد كرد : «چهره هايي که در اين مراسم هستند از ذخاير پارلماني هستند و در بخش اجرا و قضا درياي ديگري از ذخاير و عتيقه ها وجود دارد» كه اين جمله رفسنجاني با خنده و همهمه چند ثانيه اي حضار همراه بود . هر چند مهدي كروبي دقايقي بعد كه در پشت تريبون قرار گرفت اين جمله كنايه آميز رفسنجاني را بي پاسخ نگذاشت و با بيان جمله اي غير مستقيم هاشمي را رئيس عتيقه ها ناميد : «منظور از عتيقه يي که آقاي هاشمي عنوان کرد اين بود که آنها چهره هاي قديمي و با اهميتي هستند و معني بدي ندارد. در زمان رياست مجلس سوم آقاي هاشمي گاهي نمايندگان را نمايندگان عوام خطاب مي کرد که من هم به ايشان مي گفتم که اگر ما نمايندگان مجلس عواميم شما هم رئيس مجلس عوام هستيد.»

در هر صورت منظور رفسنجاني از بيان اين جملات هر چه كه بوده است ،حاكميت چندين ساله گروهي محدود ، حقيقتي است انكار ناپذير و نتيجه انتخاباتي فرمايشي و ناسالم و تا زماني كه ساز و كار برگزاري انتخابات آزاد و مبتني بر راي مردم فراهم نشود ، همچنان بايد شاهد حضور همين گروه محدود عتيقه ها در حكومت باشيم ، به راستي انتخابات آزادي كه مسئولين از آن دم مي زنند چگونه انتخاباتي است كه گروهي را به ناحق سي سال در راس قدرت نگه داشته است ؟ برگزاري انتخابات به شيوه كنوني تفاوت چنداني با مكانيزم به قدرت رسيدن حاكمان در كشورهايي نظير عربستان و سوريه كه حكومت به عنوان ارث پدري شان در دست يك خانواده و گروه دست به دست مي چرخد نمي كند و نتيجه اي جز « دهان سوخته » براي مردم ندارد !!

جمعه، آذر ۰۸، ۱۳۸۷

ما نشستیم و تماشا کردیم !!

BubbleShare: Share photos - Easy Photo Sharing

شيريني پيروزي انقلاب آرام دوم خرداد را خيلي زودتر از آنچه كه تصور مي شد به كام مردم تلخ كردند ، جماعتي از جنس همان اوباش سرسپرده اي كه نيم قرن پيش با جشن مردم در 28 مرداد 32 چنين كردند . 10 سال پيش در چنين روزهايي در كسادي بازار روزي نامه ها ، هنوز روزنامه ها بودند تا خبر قتل داريوش فروهر و همسرش پروانه اسكندري و چند روز بعد محمد جعفر پوينده و محمد مختاري را منتشر كنند و بعدها با پيگيري همين روزنامه ها مشخص شد كه اين رشته سر دراز دارد . جريان موسوم به " قتل هاي زنجيره اي " كه به صورت رسمي و سازماندهي شده در آذر سال 67 با قتل دكتر كاظم سامي وزير بهداشت دولت موقت شروع شد ، 10 سال بعد با حذف نزديك به 120 نفر از روشنفكران و مخالفين رژيم با قتل هاي پاييز 77 ظاهرا به پايان رسيد.

نمي توان از پرونده قتل زنده ياد دكتر كاظم سامي صحبت به ميان آورد و از كنار اين جمله دكتر مهدي خزعلي فرزند آيت الله خزعلي در پاسخ به اكبر اعلمي به راحتي عبور كرد كه " آقای اعلمی؛ باید به عرض برسانم تنها کسی که می دانست احمدی نژاد به چه کار آید، مرحوم دکتر کاظم سامی بود که کشته شد، برای رسیدن به پاسخ شما باید در مدارک و اسناد دکتر کاظم سامی جستجو کرد !! " جوانكي كه در يك روز پاييزي دكتر سامي را در مطب اش با چندين ضربه چاقو به قتل رساند هيچ گاه به مردم معرفي نشد و پرونده قتل دكتر سامي با اعلام خبر خودكشي قاتل براي هميشه بسته شد هر چند كه پيش بيني زنده ياد مجيد شريف كه در پاسخ به تهديدات بازجويانش گفته بود : آبروي شما نيز بعد از مرگ ما خواهد رفت " به حقيقت پيوست . آنچه كه تا به امروز درباره قتل هاي سياسي پس از انقلاب منتشر شده است مربوط به همين بازه زماني ده ساله است و يقينا قبل از سال ۶۷ مواردي از قتل شخصيت هايي كه از آنان به عنوان یاران و همراهان انقلاب نام برده مي شود هست كه در صورت افشا شدنش همين ته مانده آبروي رژيم در نزد هوادارانش را نيز خواهد برد .

بازي سياست را براي ما كه نشستيم و تماشا كرديم چنان پيش بردند تا همان هايي كه زماني در خفا مخالفانشان را كارد آجين مي كردند ، امروز علنا تهديد كنند كه " با چاقو دست و پاي مخالفانشان را خواهند بريد ! "

به مناسبت همين ايام و در گراميداشت ياد و خاطره قربانيان قتل هاي زنجيره اي ، مجموعه اي شامل تصاوير تقريبا همه قربانيان و شرحي درباره زندگينامه و گزارش چگونگي قتل آنان تهيه كرده ام كه مي توانيد از اینجا دانلود كنيد . هچنين مي توانيد ليست اسامي قربانيان را از اینجا دانلود كنيد .

در همین ارتباط :

بازخوانی ابهامات و تردیدهای پرونده قتل دکتر سامی

تکمله ای بر ابهامات و تردیدهای پرونده قتل دکتر سامی

المستقبل: خزعلی، احمدی‌نژاد را متهم به دست داشتن در ترور کاظم سامی کرد

پنجشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۷

دانه درشت اقتصادي در دولت عدالت محور!

همانطور كه از قبل پيش بيني مي شد ، وزير معرفي شده توسط احمدي نژاد به مجلس جهت تصدي پست وزارت كشور ، موفق به كسب راي اعتماد از مجلس شد ، رايي شكننده و مشكوك مثل خيلي از شوهاي مضحكي كه در جمهوري اسلامي از آن به عنوان راي گيري و انتخابات ياد مي شود .محصولي بايد به عنوان وزير از مجلس راي اعتماد مي گرفت !! اصولا مگر مي توان به دولت نور چشمي " آقا " در مدت زمان كوتاه كمتر از پانزده روز دو بار " نه " گفت . يك نهيب و هشدار" رهبر " خطاب به منتقدين و سنگ اندازان خودي و غير خودي بر سر راه دولت امام زماني كافي بود تا مفسد اقتصادي دانه درشتي به نام صادق محصولي وزير كشور شود .

مهندس !! سيد صادق محصولي از دو روز پيش رسما به عنوان وزير فعاليتش را آغاز كرده است ، وزيري كه در طي مدتي 10 ساله اقدام به جمع آوري 160 ميليارد تومان ثروت از طريق زمين خواري ، قاچاق سوخت و ... كرده است ، وزيري كه به گفته خودش از هيچ رانتي در جمهوري اسلامي استفاده نكرده فقط در سن 21 سالگي به عنوان فرماندار اروميه منصوب شده است!! ، وزيري كه در فساد و تباهي روي علي كردان را سفيد كرده است و خلاصه اينكه ،سه گانه زر و زور و تزويري كه آمده است تا با سازماندهي نيروهاي مافيايي اش ، رئيس رسوايش را از صندوق هاي انتخابات دور دهم رياست جمهوري بيرون بكشد .

در كشمكش و نزاع چندين ماهه دولت و مجلس كه در موضوع وزير سابق كشور به اوج خود رسيد ، اين مجلسي ها بودند كه بازي را باختند . اصرار احمدي نژاد به كردان براي ماندن و عدم استعفا و تحميل هزينه استيضاح به مجلس ، عملا فضاي روابط بين مجلس و دولت را به سمتي هدايت كرد كه بعد از كردان هر شخص ديگري به عنوان وزير به مجلس معرفي مي شد بايد راي اعتماد مي گرفت چه با تقلب در نحوه شمارش آرا چه بدون آن !! چنانچه محصولي سه ماه پيش و به جاي كردان به مجلس معرفي مي شد با توجه به اينكه يك بار به خاطر ثروت نامشروع اش موفق به كسب راي اعتماد از مجلس نشده بود ، يقينا اين بار هم راي اعتماد نمايندگان را كسب نمي كرد . من فكر مي كنم در اين ماجرا چه از روي برنامه ريزي قبلي و چه به صورت كاملا اتفاقي ، احمدي نژاد به مراد مطلبوش رسيد !! در اين ميان كردان بخت برگشته بود كه مشخص نشد قرباني كدام بازي و منازعه بر سر قدرت شد !!!


چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۷

رمز گشايي از پرونده قتل آيت الله لاهوتي با چراغ سبز هاشمي رفسنجاني !

چند روز پيش در مطلبي با عنوان " توقيف ، تاوان رمز گشايي از پرونده قتل آيت الله لاهوتي " ، به موضوع توقيف هفته نامه " شهروند امروز " پرداختم . شهروند امروز هرچند نشريه رسمي هيچ حزب و گروهي نبود اما مديران آن و به طور خاص آقاي عطريانفر رئيس شوراي سياستگذاري مجله از وابستگان به حزب كارگزاران سازندگي و از نزديكان آيت الله هاشمي رفسنجاني به شمار مي رود . روز گذشته احمد زيد آبادي در مقاله اي كه در نشريه اينترنتي روز آنلاين منتشر شد ضمن توضيحاتي درباره دلايل توقيف شهروند به نكته قابل تاملي اشاره كرد كه مي توان از آن به عنوان حاشيه بسيار پررنگ تر از متن ياد كرد . به گفته احمد زيدآبادي كه خودش هم در شهروند امروز قلم مي زد ، متن مصاحبه فاطمه هاشمي رفسنجاني و فائزه و همسرش كه در آن به نكاتي ناگفته از زندگي و مرگ مشكوك آيت الله لاهوتي اشاره شده بود ، قبل از چاپ در نشريه توسط هاشمي رفسنجاني بازخواني شده و جرح و تعديلاتي هم در آن صورت گرفته است !! يقينا اگر هاشمي مايل به انتشار اين مصاحبه ها با محتواي جنجالي اش نبود مي توانست مانع از نشر آن شود و يا حداقل قسمت هاي مربوط به دستگيري و مرگ آيت الله لاهوتي را حذف كند . اينكه چرا رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه روزگاري دخترانش را " به خاطر انقلاب به سكوت " در اين باره دعوت كرده بود امروز مصلحت را در آن ديده كه آن ناگفته ها را بيان كند ، سوالي است كه پاسخ دادن به آن كمي سخت مي نمايد . شايد قصد هاشمي از طرح اين موضوع، معرفي و افشاي هويت عقبه شوم گروه خودسر و آدم كشي است كه امروز در حساس ترين پست هاي حكومتي رخنه كرده اند و تلاش كرده تا از اين طريق خط خودش را از آنان جدا نشان بدهد .

به گمان من توقيف شهروند امروز ، حركتي فراتر از توقيف معمولي يك نشريه منتقد است . به احتمال زياد بازماندگان شناخته شده همان گروه خودسر در قوه قضاييه كه اتفاقا كارنامه سياهي در سلاخي مطبوعات هم دارند ، با صدور حكم توقيف نشريه قصد دادن جواب قاطع و محكمي به اين حركت تازه خانواده هاشمي داشته است .

فكر مي كنم داستان تلخ و تراژيك انقلاب اسلامي به تدريج به قسمت هاي حساس و شايد شيرين و جذابش نزديك مي شود . پيشنهاد مي كنم اخبار روزها و ماههاي آينده را حتما پيگيري كنيد .

دوشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۷

دكتر حسين فاطمي ، بزرگمردي كه سه بار در خون خود غلتيد

" تا آنجاييكه از مطالب روزنامه ها استنباط كرده ام ، اوضاع آنقدر ها هم بد پيش نمي رود . ... مصدق مشكل ايجاد خواهد كرد ، با توجه به اينكه در حمام خون كشته نشد ، به نظر من بهترين راه حل براي او تبعيد است ، اما در مورد فاطمي اگر دستگير شود ، بهترين راه حل اعدام است "

متن فوق بخشي هايي از سند شماره 104584/371 به تاريخ 30 سپتامبر 1953 است كه در آن سفارت بريتانياي كبير در بيروت كه آن روزها مركز عملياتي اينتليجنت سرويس يا سازمان جاسوسي انگلستان بوده ، مستقيما دستور اعدام دكتر حسين فاطمي را صادر مي كند.

دكتر حسين فاطمي وزيرامور خارجه شجاع دكتر مصدق كه نقش بسزايي در ملي كردن صنعت نفت ايفا كرد در زماني كه اين حكم توسط سازمان جاسوسي انگلستان صادر شد در خانه طرفدارانش در محله امام زاده قاسم شميران پنهان بود كه مخفيگاهش چند ماه بعد يعني در تاريخ 22/12/32 توسط زني كه صورتش را با چادر پوشانده بود لو مي رود :

" به طوري كه شنيده مي شود ، سروان جليلوند به وسيله زني به نام فاطمه كه چادر به سر داشته اطلاع پيدا مي كند كه دكتر حسين فاطمي در يكي از خانه هاي واقع در امام زاده شميران مخفي شده است . افسر مزبور ساعت سه صبح امروز به فرمانداري مراجعه كرده ، به اتفاق سرگرد علي اكبر مولوي و چند نفر مامور به شميران مي رود .... "

دكتر حسين فاطمي در سال 1296 در نائين به دنيا آمد . تحصيلات خود را در ايران و فرانسه انجام داد . فاطمي كه جسارت و شجاعت خاصي در بيان عقايد و گفتارش داشت اولين بار در زمان رضا شاه و به دليل چاپ دو بيت شعر در نشريه باختر زنداني شد :

اين ملك، يك انقلاب می‌‌خواهد و بس

خونريزی بی حساب می‌‌خواهد و بس

امروز دگر درخت آزادی ما

از خون من و تو آب می‌‌خواهد و بس

دكتر فاطمي در طول دوران پر فراز و نشيب زندگي سياسي اش و دراه آزادي و اعتلاي وطن اش ، سه بار عاشقانه در خون خويش غلتيد :

۱- در بهمن ماه 1330 در حالي كه بر مزار محمد مسعود مدير روزنامه مرد امروز در حال سخنراني بود ناگهان صداي گلوله اي سخنان او را قطع نمود و او را نقش بر زمين كرد : ضارب جواني 16 ساله عضو گروه فدائيان اسلام به نام " محمد مهدي عبد خدايي " بود كه تيرش به كتف فاطمي اصابت كرد .

حاج مهدي عراقي از از رهبران و پايه گذاران فدائيان اسلام و موتلفه اسلامي در اين باره مي گويد : سلاح را صرافان ، مامور سيد ضياء الدين طباطبايي – سر دسته انگليس گرايان –در اختيار فدائيان اسلام گذاشته بود !!

۲- دومين بار ، 22 اسفند 1332 يعني روز دستگيري دكتر فاطمي ، مامور دستگيري او را براي خوش خدمتي به دربار برد . " سرهنگ نصيري ، رئيس بعدي ساواك با مشت بر دهان مردي مريض و بي دفاع كوبيد . نصيري به دكتر فاطمي مي گويد : خائن كدام گوري بودي ؟ فاطمي مي گويد خائن تو هستي ، تو به اين مملكت خيانت كردي ما جز وطن پرستي كاري نكرده ايم . نصيري باز با مشت بر دهان فاطمي مي كوبد و بيني اش را مي شكند . "

بختيار بلافاصله خودش را به تهران مي رساند و به شعبان جعفري و طيب حاج رضايي و .... دستور كشتن فاطمي را ميدهد . فاطمي را از پله هاي شهرباني پايين مي آورند . گروه شعبان بي مخ به او حمله ور مي شوند . خواهر دكتر فاطمي كه در آنجا حضور داشته است به محض حمله اوباش ، خودش را بر روي برادرش مي اندازد و 11 ضربه چاقور را به جان مي خرد و تنها 2 ضربه چاقو به دكتر فاطمي مي خورد .

سالها بعد شعبان بي مخ در مصاحبه اي در اين باره چنين مي گويد :

" مي گويند شما او را چاقو زديد و اگر خواهرش در محل حاضر نبود دكتر فاطمي كشته ميشد ؟

والاه دروغه ! بيخود ميگن چاقو زده ، همشيرش هم روش نيفتاد . توي شهرباني همشيرش اون بالا وايستاده بود . من دم پله هاي پايين زدمش . اون خانوم خانوما بالاي پله وايستاده بود . جون شما شنيدم اين همشيره توي اتريش گفته : چون شعبون اون وقت منو زد ، حالا اينجام چرك كرده . من اصلا بهش دست نزدم . تو صنف زندگيمون هم نيست كه بيرم زن رو بزنيم !! "

۳- " روز ۷ مهر ماه ۱۳۳۳، دكتر فاطمی را در حالی كه از درد به خود می‌‌پيچيد روی برانكارد به دادگاه نظامی منتقل كردند. وكيل او سرتيپ قلعه بيگی از دادگاه خواست تا قاضی و دادستان از محل زندان، كه نزديك آنجا هم بود ديدن نمايند تا آثار استفراغ خون در شب قبل دكتر فاطمی را مشاهده نمايند و به آنها اثبات شود كه در اين شرايط محاكمه او غير قانونی است. اما پزشكان خائن سرلشگر دكتر خوشنويسان، سرلشگر دكتر ايادی، سرتيپ دكتر مقبل وسرهنگ دكتر تدين، با وجود استفراغ خون شب قبل، اعلام نمودند كه او در سلامت است و وكيل او نيز پس از زمان تنفس ديگر به دادگاه باز نگشت و برای آن كه سريعتر كار تمام شود، دكتر شايگان و مهندس رضوی را كه حتی تا آن موقع پرونده را نديده بود، به عنوان وكيل تسخيريش انتخاب كردند " درنهايت دكتر فاطمي در دادگاهي غير علني به اعدام محكوم شد .

" در اين مقطع كه يك ساعت از صدور راي دستوري مي گذرد ، يك ذره ناراخت نيستم ، زيرا اگر آن افتخار را پيدا كنم كه در راه وطنم اين نيمه جان را بگذارم درست در راه حقيقي خودش صرف شده است "

19 مهر ماه 1333 حكم اعدام دكتر فاطمي تيتر روزنامه اطلاعات شد و در چهارشنبه 19 آبان همان سال با تب 40 درجه و تن رنجور از شكنجه و گرسنگي ساعت 6 صبح در ميدان تير لشگر 2 زرهي واقع در پادگان قصر جلوي تيربار رفت و هماني شد كه بايد اتفاق مي افتاد :

" شاه می‌‌گويد : « در اين مورد زياد فكر كرده ام. مصدق محاكمه می‌شود.( در اين موقع لبهای شاه می‌‌لرزيد) و به سه سال محكوم خواهد گشت ... رياحی نيز مجازات مشابهی دارد. ولی يك استثنا وجود دارد و آن، حسين فاطمی است. او هنوز دستگير نشده ولی به زودی او را پيدا می‌‌كنند. فاطمی، بيش ازهمه ناسزاگويی كرد. هم او بود كه توده ايها را واداشت مجسمه‌های من و پدرم را سرنگون و خرد كنند. او، پس از دستگيری، اعدام خواهد شد " .

سخن پاياني اينكه ، اين روزها در برابر حاكماني كه ديكتاتورهاي تاريخ در مقايسه با آنها واقعا روسفيد اند ، جاي خالي فاطمي ها به خوبي احساس مي شود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .



شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۷

توقیف ، تاوان رمز گشایی از پرونده قتل آیت الله لاهوتی

طرح و بررسي پرونده مرگ مشكوك آيت الله لاهوتي و فرزندش وحيد لاهوتي در زندان جمهوري اسلامي در هفته نامه شهروند امروز و همزماني آن با حمله شديد اللحن خامنه اي به مطبوعات منتقد دولت و بيان اين جمله عجيب و بي سابقه كه " خدا از منتقدان دولت نخواهد گذشت " !!! كافي بود تا پرونده شهروند امروز به عنوان يكي از منتقدان جدي سياست هاي دولت با بهانه اي مضاعف احتمالا براي هميشه بسته شود .شهروند امروز را كه هر هفته در 150 صفحه و در موضوعات مختلف به صورت حرفه اي منتشر مي شد ، محمد قوچاني سردبيري مي كرد و محمد عطريان فر رياست شوراي سياستگذاري آن را بر عهده داشت و تا پيش از توقيف 70 شماره از آن منتشر شده بود . شايد براي اولين بار است كه به صورت رسمي از قتل آيت الله لاهوتي و فرزندش در يك نشريه سخن به ميان مي آيد و وقوع آن به صورت تلويحي به تيم اسدالله لاجوردي در زندان اوين نسبت داده مي شود . آيت الله حسن لاهوتي از جمله روحانيون مبارز و انقلابي بود و از نزديكترين ياران آيت الله خميني به شمار مي رفت به طوري كه آقاي خميني او را " نور چشم خود " لقب داده بود . اما پس از انقلاب ، لاهوتي با مشاهده برخي تندروي ها و به خصوص انحصار طلبي هاي سران حزب جمهوري و انتقاد از وضعيت موجود ، مورد غضب گروهي خاص در داخل حكومت واقع شد تا اينكه به دستگيري وي در سال 60 و مرگ مشكوكش در زندان انجاميد .



فاطمه هاشمي رفسنجاني ، دختر ارشد آيت الله هاشمي رفسنجاني و همسر دكتر سعيد لاهوتي فرزند آيت الله لاهوتي در مصاحبه با شهروند امروز در شرح جزئيات روز بازداشت آقاي لاهوتي مي گويد :

" ما واقعا نفهميديم كه علت اين حادثه چه بود . يادم هست كه روز چهارشنبه بود و من به حزب رفته بودم . معمولا وقتي كه من به حزب مي رفتم شب سعيد دنبال من مي آمد . ساعت حدود چهار بود كه سعيد با من تماس گرفت و گفت كه من نمي توانم بيايم دنبال تو و خودت به خانه برو . گفتم چرا ؟ گفت بچه هاي اوين با حكم آقاي لاجوردي به خانه ما آمده اند و اجازه خروج هم به من نمي دهند و من و بابا در خانه ايم . من بلافاصله با پدر تماس گرفتم . پدر رئيس مجلس بودند در آن زمان . بابا ناراحت شدند و گفتند كه اصلا براي چه به خانه آقاي لاهوتي رفته اند ؟ گفتم نمي دانم و فقط سعيد گفته كه اينها مي گويند ما حكم آقاي لاهوتي را هم داريم و اگر نخواهد بيايد او را مي كشيم . بابا گفت كه من همين الان با آقاي لاجوردي تماس مي گيريم و مي گويم كه از خانه آقاي لاهوتي خارج شوند . با سعيد تماس گرفتم و گفتم كه بابا دارد اين كار را مي كند و بعد كه مامورها رفتند تو بيا دنبال من . يك ساعت بعد مجددا با سعيد تماس گرفتم و او گفت كه اينها هنوز در خانه هستند و نرفته اند. من دوباره با بابا تماس گرفتم و گفتم كه آنها از خانه خارج نشده اند . بابا ناراحت شد و گفت كه آقاي لاجوردي به من قول داده اند . كه آنها همين الان از خانه خارج شوند . دوباره سعيد با من تماس گرفت كه آقاي لاهوتي را دارند مي برند و من هم با ايشان مي روم . گفتم تو حداقل با آنها نرو تا بماني و پيگير كار باشي .من بلافاصله به خانه آمدم و به اخمد آقاي خميني اطلاع دادم كه آقاي لاهوتي را گرفته اند و به اوين برده اند و شما هم به امام بگوييد . احمد آقا هم به امام گفته بودند و امام هم گفته بود سريعا آقاي موسوي تبريزي را پيدا كنيد تا من بگويم اصلا پاي آقاي لاهوتي به زندان نرسد و ايشان را برگردانند . گويا آقاي موسوي تبريزي را پيدا نكرده بودند و مطابق آنچه كه سيد احمدآقا به ما گفتند : امام يك پيك موتور سوار را به اوين فرستادند تا بگويند كه آقاي لاهوتي را بفرستند بيرون اما پيك رسيده بود گويا گفته بودند كه ايشان فوت كرده اند . ساعت 9 شب بود كه سعيد به من زنگ زد و گفت كه به ما گفته اند كه آقاي لاهوتي حالشان به هم خورده و ايشان را به بيمارستان برده اند كه وقتي به بيمارستان رفتم متوجه شدم ايشان فوت كرده اند . گزارش پزشكي قانوني البته مويد آن بود كه سم استريكنيك در معده ايشان وجود دارد و علت فوت همين مسمويت شناخته شد . بعضي ها هم البته مي گفتند شايد آقاي لاهوتي در زندان خودكشي كرده است كه ما گفتيم اگر ايشان اهل خود كشي بودند در زندان زمان شاه خودكشي مي كردند . "

فاطمه هاشمي گفتگو را با بيان اين جمله ادامه ميدهد كه " بابا هم خيلي پيگيري كردند ولي بعد به ما گفتند كه شما به خاطر انقلاب سكوت كنيد . "


دكتر حميد لاهوتي يكي ديگر از فرزندان آيت الله لاهوتي و همسر فائزه هاشمي رفسنجاني درباره واكنش آقاي خميني نسبت به بازداشت پدرش مي گويد :

" سيد احمد آقا كه براي تسليت به خانه ما آمده بود مي گفت كه خبر به رهبر انقلاب كه رسيد خيلي عصباني شدند و گفتند " غلط كردند ايشان را بازداشت كردند " گويا تماس با آقاي موسوي اردبيلي و موسوي تبريزي هم مي گيرند كه آنها را پيدا نمي كنند و درنهايت يك پيك موتوري به اوين مي فرستند تا پيغام ببرد كه آقاي لاهوتي آزاد شود . اما وقتي پيك مي رسد به او مي گويند كه حال آقاي لاهوتي بد شده و به بيمارستان منتقل شده است . "

فائزه هاشمي رفسنجاني ماجراي دستيگري وحيد لاهوتي چند روز قبل از بازداشت پدرش ، به اتهام همكاري با سازمان مجاهدين و سپس مرگ مشكوك وي كه گفته شده بود در تعقيب و گريز با ماموران با سقوط از ساختمان پلاسكو خودكشي كرده است را چنين شرح مي دهد :

" آنچه كه ما مي دانيم اين است كه مرگ وحيد در اثر ضربه اي به سر او بوده است ولي بقيه ماجرا چندان روشن نيست . يادم هست كه شايد يك سال بعد از حادثه به ساختمان پلاسكو رفتم و از بسياري از مغازه دارها در اين باره پرسيدم . به اتفاق همه وقوع چنين حادثه اي را رد كردند . جنازه وحيد را هم تحويل ندادند لذا معلوم نيست خبر خودكشي وحيد كه بيان شده است نيز صحت داشته باشد . "

و نكته جالب ماجرا اينجاست كه با وجود پيگيري هاي هاشمي رفسنجاني ، اجازه برگزاري مراسم خاكسپاري را هم به خانواده لاهوتي نمي دهند !!! .

در پايان اينكه ، اگر چه سلاخي مطبوعات در سالهاي اخير به رويه عادي حكومت تبديل شده است و تا حدودي به آن عادت كرده ايم اما نمي توان از توقيف يك نشريه ناراحت نبود . از بابت توقيف هفته نامه واقعا پربار و خواندني " شهروند امروز " متاسفم و اميدوارم در آينده شاهد چنين اتفاقاتي نباشيم هر چند كمي بعيد به نظر مي رسد !!

در همین ارتباط :

متن کامل ویژه نامه شهروند امروز در باره آیت الله لاهوتی را از اینجا دانلود کنید


پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷

چه دلي خنك مي شود از مردم ، اين روزها !!


1- سرانجام پس از هفته ها بحث و كشمكش بر سر ماجراي مدرك جعلي وزير سابق كشور ، روز سه شنبه با راي عدم اعتماد نمايندگان ، عوض علي كردان براي هميشه از وزارت كشوري كه حدود 90 روز سكان دار آن بود وداع كرد . در فساد و فريبكاري كردان شكي نيست اما پذيرش اين موضوع كه حكومت در مدت سي سال و نمايندگان در هنگام دادن راي اعتماد به كردان از موضوع جعلي بودن مدرك دكتراي وي بي خبر بوده اند كمي سخت مي نمايد . اينكه چرا دوستان و نمايندگاني از قماش كردان كه در فساد و فريبكاري چيزي از او كم ندارند به يكباره بر سر او آوار شدند را بايد در راستاي جدال بر سر قدرت و اختلافاتي دانست كه از آغاز آن در اردودگاه اصول گرايان چند ماهي مي گذرد و مي توان از اين رويداد به عنوان نمود بيروني اوج اين اختلافات ياد كرد . هر چند بحث و جدل ها در روز سه شنبه و با راي عدم اعتماد مجلس به كردان ظاهرا به پايان رسيد اما از شواهد چنين برمي آيد كه در روزهاي آينده بايد منتظر واكنش ها و اقدامات تلافي جويانه دولتي ها باشيم . احمدي نژاد كه كاملا مشخص است از اين ضربه آخري تا چه حد عصباني است به وزير علومش دستور داده تا مدارك علمي كليه مديران از سال 64 !! به بعد را بررسي كند. چه كردانهايي كه رسوا نشوند .!

2- از آنجايي كه در خارج از ميدان هر نزاعي معمولا تماشاگراني پيدا مي شوند كه با لذت و اشتياق آن را دنبال مي كنند ، تماشاگران مشتاق جدال بر سر قدرت اصولگرايان كه از قضا با رسوائيهاي شيريني هم همراه است ، مردم به ستوه آمده اي هستند كه واقعا در طول سي سال گذشته با دار و ندار اين حكومت ساختند وتا توانستند از خود مايه گذاشتند و در برابر اين همه از خود گذشتگي و همكاري پاسخي جز فريب و دروغ از جانب حكومت دريافت نكردند و امروز نظاره گر جدال سخت همان فريبكاراني هستند كه بر سر قدرت به جان هم افتاده اند، انصافا چه دلي خنك مي شود از مردم ، اين روزها !!!

دوشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۷

انقلاب دوم!

BubbleShare: Share photos - Easy Photo Sharing

امروز 13 آبان مصادف است با سالروز تسخير سفارت آمريكا در تهران توسط تعدادي از دانشجويان انقلابي موسوم به دانشجويان پيرو خط امام كه با گروگانگيري 66 نفر از ديپلماتهاي آمريكايي ، آغاز بحراني 444 روزه شد كه در 30 دي 1359 و با پذيرش قرارداد الجزاير از جانب طرفين درگير ، ماجرا ظاهرا خاتمه يافت و تبديل به انقلاب دوم ملت و آقاي خميني شد .

تحليل و تفسير نوشتن در مورد علت و چرايي وقوع اين ماجرا و نقش عوامل پشت پرده در وقوع آن براي مني كه خوشبختانه آن روزها هنوز پا به زندگي نگذاشته بودم ، نه چندان مقدور است و نه لطفي براي خواندن دارد كما اينكه در طول سالهايي كه از وقوع اين حادثه مي گذرد صاحبنظران متعددي و حتي آناني كه دستي در ماجرا داشته اند از هر دو طيف موافق و مخالف ماجرا مقالات و كتابهاي زيادي در اين باره نوشته اند كه تا حدود زيادي به ابهامات و سوالات در اين باره پاسخ ميدهد .با جستجوي مختصري در اينترنت مي توانيد به حجم زيادي از مقالات و نوشته ها دسترسي پيدا كنيد كه قطعا راه گشا خواهد بود .

و اما !!! در مورد اين رويداد همين قدر ميدانم كه نان و نام انقلاب دوم هم به مانند انقلاب اول نصيب گروهي بي نام و نشان و بي رگ و ريشه شد كه يك شبه صاحب همه چيز شدند و نصيب مردم اميدوار و ساده دل چيزي جز فقر و فلاكت و عقب ماندگي در همه جهات آن نبود . موضوعي كه اين روزها با تمام وجود آن را احساس مي كنيم و خواص و عوام در دل اين شكست را باور دارند هرچند بر زبان نياورند .


شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

كابوس يك حضور!

BubbleShare: Share photos - Easy Photo Sharing


روند رو به افزايش حضور زنان و دختران جوان ايراني در تمامي عرصه هاي اجتماعي طي سالهاي اخير ، به حدي بوده است كه براي گروهي كه حضور زنان و دختران را صرفا در پستوي خانه ها مي پسندند تبديل به " كابوسي " هولناك شود . در طي سالهاي اخير و به رغم وجود محدوديتها و فشارهاي اعمال شده از جانب حكومت ، زنان و به خصوص دختران جوان ايراني با راه اندازي سازمانهاي غير دولتي به دفاع از حقوق حقه خود برخاسته و در اين راه به موفقيتهاي چشمگيري دست يافتند. در عرصه سياست و در دانشگاهها ، دختران دانشجو همپاي پسران در تجمعات اعتراضي صنفي و سياسي شركت كردند ، مورد ضرب و شتم واقع شدند ، در بي داد گاههاي جمهوري اسلامي به حبس و محروميت از تحصيل محكوم شدند و اين مبارزه همچنان ادامه دارد . در ساير فعاليتهاي اجتماعي نظير حضور در ميادين ورزشي به رغم اعمال محدوديتهاي شرعي وضع شده از جانب حكومت باز هم در هر دو عرصه داخلي و بين المللي خوش درخشيدند .

حضور چشمگير دختران در دانشگاهها تا بدان جا پيشرفت كه زن ستيزان يا بهتر بگويم انسان ستيزاني كه تاب تحمل اين حضور را نداشتند را ، وادار به تصويب قوانيني همچون بومي گزيني و پذيرش جنسيتي در دانشگاهها كرد كه كاملا مشخص است تصويب اين قوانين صرفا براي جلوگيري از اين حضور اجتماعي دختران است و البته نيازي به گفتن نيست كه اين تلاش ها " آب در هاون كوبيدن است " .

روز گذشته را در تقويم جمهوري اسلامي روز ملي " دختران " نام نهاده اند . هر چند شايد منظور از دختراني كه اينان روزي از سال را به نامش زده اند از جنس همان هايي باشند كه چند روز پيشتر از آن به ديدار " آقا" رفتند و ابتدا برايش شعر خواندند و بعد هم گريه كردند ! و از جنس دختراني نباشد كه وصفشان در بالا آمد ، اما همين روزنه كوچك هم اميدي است براي دستيابي به راههاي هموار آينده .

اين روز هر چند با كمي تاخير بر همه دختران مبارز ايراني مبارك باد . گزارش تصويري بخشي از اين حضور را ببينيد

سه‌شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۷

كلهر : رقيب اصلي احمدي نژاد هنوز به صحنه نيامده است !

" مهدي كلهر " از مشاوران ارشد" احمدي نژاد " ، مصاحبه اي با آخرين شماره هفته نامه"شهروند امروز " انجام داده است كه نگاهي به برخي از نكات مطرح شده در اين مصاحبه خالي از لطف نيست . كلهر در اين مصاحبه عنوان مي كند كه وزيران كابينه دولت نهم صرفا مجري دستورات رئيس جمهور هستند و اجازه سياستگزاري ندارند ضمن اينكه بيان مي كند خودش از منتقدين برخي از رفتارهاي وزارت فرهنگ و ارشاد است . وي در ادامه اصولگراياني كه اين روزها بحث عبور از احمدي نژاد را مطرح مي كنند به باج خواهي متهم مي كند و تاكيد مي كند احمدي نژاد نه باج مي دهد و نه باج خواهي را دوست دارد .

كلهر در بخش هاي پاياني اين مصاحبه كه حول محور انتخابات رياست جمهوري سال آينده دور مي زند نكته قابل تاملي را بيان مي كند. وي خاتمي ، كروبي و قاليباف را " رقباي اصلي " احمدي نژاد در انتخابات سال آينده نمي داند و " رقيب اصلي " را كه تصور مي كند " صحنه گردان " !! جريانات اخير هم هست را شخصيتي مي داند كه هنوز وارد صحنه نشده است ولي در آينده اين اتفاق خواهد افتاد :

فكر مي كنيد از بين آقايان قاليباف ، خاتمي و كروبي ، كداميك رقيب اصلي آقاي احمدي نژاد هستند ؟

رقيب اصلي احمدي نژاد هنوز به صحنه نيامده است .

يعني چه كسي است ؟

هنوز در صحنه نيست .

يعني آقاي احمدي نژاد رقيبي ندارد ؟

او هنوز به صحنه نيامده . آقاي خاتمي و قاليباف و كروبي را رقيب اصلي احمدي نژاد نمي دانم . يك نفر ديگر است .

فكر مي كنيد كه كساني كه تا كنون نامشان اعلام شده ، روي صحنه هستند و صحنه گردان كس ديگري است كه بعدا مي آيد ؟

اينگونه فكر مي كنم .

گزينه مورد نظر شما در بين اصولگرايان است يا اصلاح طلبان ؟

بعدا مشخص مي شود . اما قطعا اين افرادي كه مطرح مي شوند نيستند .

دليلي داريد ؟

بعد از انقلاب تاكنون نديدم كه مردم ما به گزينه اي كه يك بار از او عبور كردند مجددا برگردند . به همين دليل تمام كساني كه نامشان تا كنون مطرح شده و شما اسم برديد نمي توانند رقيب جدي آقاي احمدي نژاد باشند .

شايد آقاي كلهر با اين بيان غير مستقيم خواسته است " رقيب اصلي " كه از قضا قدرت صحنه گرداني بازي هاي سياسي را هم دارد را به نوعي به يك " دوئل انتخاباتي " ديگر دعوت كند تا به خيال خودشان در يك رقابت مثلا دموكراتيك و با يك شكست مجدد جواب قاطعي به او بدهند .

بايد منتظر ماند و ديد . سياست ايراني هم مثل رفتار سياسي مردمانش بي حساب و كتاب و غير قابل پيش بيني است . شايد سال آينده همين موقع كسي به عنوان رئيس جمهور دوره دهم انتخاب شده باشد كه امروز تصور آن هم غير قابل باور و حتي خنده دار باشد . درست مثل دوره قبل !!!


یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۷

پایان دلارهای نفتی آقای رئیس جمهور !


پس از گذشت حدود دو هفته از شروع بحران اقتصادي غرب و تا حدودي كنترل و مديريت آن توسط دولتهاي غربي ، و به دنبال آن كاهش شديد بهاي نفت ، دار و دسته طالبان ايراني كه دو هفته مذكور را در شادي وصف ناپذيري به سر مي بردند و مدام خبر از سقوط امپراطوري غرب مي دادند و حتي رئيس جمهورشان كه وقاحت را به سر حد كمال رسانيده از تشكيل گروهي براي برنامه ريزي يك سيستم جامع اقتصادي جهت ارائه به غرب خبر مي داد تا غربي ها پس از شكست برنامه هاي اقتصادي شان اين برنامه را اجرايي كنند !! اين روزها در شوك كاهش شديد قيمت نفت به سر مي برند و در رسانه هايشان كمتر به موضوع بحران غرب مي پردازند . رئيس جمهوري كه كاهش قيمت نفت زير 100 دلار در هر بشكه آنقدر برايش دور از انتظار بود كه بتواند در مغز كوچكش به آن فكر كند ، اكنون با كاهش 50 ميليارد دلاري در بودجه سال جاري مواجه است و جالب اينجاست كه دولت نهم با بي كفايتي مثال زدني ، بر خلاف اكثر كشورهاي صادر كننده نفت كه از پول حاصل از اين افزايش قيمت توانسته اند ذخيره ارزي مناسبي را جمع آوري كنند تا از آسيب هاي حاصل از نوسان قيمت در امان باشند ، يك دلار از درآمد حاصل از افزايش قيمت نفت در ماههاي اخير را ذخيره نكرده است و به همين دليل هم بود كه در نشست اخير سران اوپك براي كاهش ميزان توليد نفت به منظور كنترل قيمت بازار ، ايران مصرانه خواهان كاهش توليد دو ميليون بشكه نفت در روز بود كه به تصويب اعضا هم نرسيد !!

در سمت ديگر ماجرا مردم هستند كه از شواهد و قرائن چنين بر مي آيد كه زياد از اين كاهش قيمت ناراضي به نظر نمي رسند . عقيده عموم بر اين است كه رژيم ناچار است اين حداقل امكانات موجود را براي زندگي شهروندانش به هر طريقي فراهم كند ( چه با فروش نفت بشكه اي 1 دلار و چه نفت بشكه اي 150 دلار ) و در اين ميان تجربه افزايش بهاي نفت در ساليان اخير نشان داده است كه اين افزايش نه تنها هيچ كمكي به آباداني و پيشرفت شهرها و روستاها ، كاهش تورم و بيكاري ، افزايش قدرت خريد مردم و .... نكرده و هيچ گونه تغيير محسوسي را در زندگي آنان باعث نشده است بلكه اين افزايش قيمت سبب شد تا حجم عظيمي از ثروت نصيب جماعتي شود كه روز به روز با اين ثروت پايه هاي قدرت شان را محكم تر كنند ، با پشتوانه محكم تري براي مردم كشورشان و دنيا خط و نشان بكشند و قلدري كنند و با جنايت آفريني و خراب كاري در ساير نقاط جهان از جمله عراق ، افغاستان ، لبنان و .... هم براي مردم اين كشورها و هم مردم ايران مشكل آفريني كنند . پول نفتي كه قرار است خرج ساخت خانه هاي ارزان قيمت در تانزانيا !! شود در حالي كه اكثر مردم در حسرت يك سرپناه 50 متري مي سوزند ، پولي كه قرار است صرف كشته شدن مردم بي گناه در عراق و لبنان و ساير نقاط جهان شود و هزار و يك جنايتي كه گروهي در حاكميت با درآمد سرشار حاصل از فروش نفت در داخل و خارج از كشور مرتكب مي شوند ، چنين پولي همان بهتر كه نباشد !!