دوشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۷

دكتر حسين فاطمي ، بزرگمردي كه سه بار در خون خود غلتيد

" تا آنجاييكه از مطالب روزنامه ها استنباط كرده ام ، اوضاع آنقدر ها هم بد پيش نمي رود . ... مصدق مشكل ايجاد خواهد كرد ، با توجه به اينكه در حمام خون كشته نشد ، به نظر من بهترين راه حل براي او تبعيد است ، اما در مورد فاطمي اگر دستگير شود ، بهترين راه حل اعدام است "

متن فوق بخشي هايي از سند شماره 104584/371 به تاريخ 30 سپتامبر 1953 است كه در آن سفارت بريتانياي كبير در بيروت كه آن روزها مركز عملياتي اينتليجنت سرويس يا سازمان جاسوسي انگلستان بوده ، مستقيما دستور اعدام دكتر حسين فاطمي را صادر مي كند.

دكتر حسين فاطمي وزيرامور خارجه شجاع دكتر مصدق كه نقش بسزايي در ملي كردن صنعت نفت ايفا كرد در زماني كه اين حكم توسط سازمان جاسوسي انگلستان صادر شد در خانه طرفدارانش در محله امام زاده قاسم شميران پنهان بود كه مخفيگاهش چند ماه بعد يعني در تاريخ 22/12/32 توسط زني كه صورتش را با چادر پوشانده بود لو مي رود :

" به طوري كه شنيده مي شود ، سروان جليلوند به وسيله زني به نام فاطمه كه چادر به سر داشته اطلاع پيدا مي كند كه دكتر حسين فاطمي در يكي از خانه هاي واقع در امام زاده شميران مخفي شده است . افسر مزبور ساعت سه صبح امروز به فرمانداري مراجعه كرده ، به اتفاق سرگرد علي اكبر مولوي و چند نفر مامور به شميران مي رود .... "

دكتر حسين فاطمي در سال 1296 در نائين به دنيا آمد . تحصيلات خود را در ايران و فرانسه انجام داد . فاطمي كه جسارت و شجاعت خاصي در بيان عقايد و گفتارش داشت اولين بار در زمان رضا شاه و به دليل چاپ دو بيت شعر در نشريه باختر زنداني شد :

اين ملك، يك انقلاب می‌‌خواهد و بس

خونريزی بی حساب می‌‌خواهد و بس

امروز دگر درخت آزادی ما

از خون من و تو آب می‌‌خواهد و بس

دكتر فاطمي در طول دوران پر فراز و نشيب زندگي سياسي اش و دراه آزادي و اعتلاي وطن اش ، سه بار عاشقانه در خون خويش غلتيد :

۱- در بهمن ماه 1330 در حالي كه بر مزار محمد مسعود مدير روزنامه مرد امروز در حال سخنراني بود ناگهان صداي گلوله اي سخنان او را قطع نمود و او را نقش بر زمين كرد : ضارب جواني 16 ساله عضو گروه فدائيان اسلام به نام " محمد مهدي عبد خدايي " بود كه تيرش به كتف فاطمي اصابت كرد .

حاج مهدي عراقي از از رهبران و پايه گذاران فدائيان اسلام و موتلفه اسلامي در اين باره مي گويد : سلاح را صرافان ، مامور سيد ضياء الدين طباطبايي – سر دسته انگليس گرايان –در اختيار فدائيان اسلام گذاشته بود !!

۲- دومين بار ، 22 اسفند 1332 يعني روز دستگيري دكتر فاطمي ، مامور دستگيري او را براي خوش خدمتي به دربار برد . " سرهنگ نصيري ، رئيس بعدي ساواك با مشت بر دهان مردي مريض و بي دفاع كوبيد . نصيري به دكتر فاطمي مي گويد : خائن كدام گوري بودي ؟ فاطمي مي گويد خائن تو هستي ، تو به اين مملكت خيانت كردي ما جز وطن پرستي كاري نكرده ايم . نصيري باز با مشت بر دهان فاطمي مي كوبد و بيني اش را مي شكند . "

بختيار بلافاصله خودش را به تهران مي رساند و به شعبان جعفري و طيب حاج رضايي و .... دستور كشتن فاطمي را ميدهد . فاطمي را از پله هاي شهرباني پايين مي آورند . گروه شعبان بي مخ به او حمله ور مي شوند . خواهر دكتر فاطمي كه در آنجا حضور داشته است به محض حمله اوباش ، خودش را بر روي برادرش مي اندازد و 11 ضربه چاقور را به جان مي خرد و تنها 2 ضربه چاقو به دكتر فاطمي مي خورد .

سالها بعد شعبان بي مخ در مصاحبه اي در اين باره چنين مي گويد :

" مي گويند شما او را چاقو زديد و اگر خواهرش در محل حاضر نبود دكتر فاطمي كشته ميشد ؟

والاه دروغه ! بيخود ميگن چاقو زده ، همشيرش هم روش نيفتاد . توي شهرباني همشيرش اون بالا وايستاده بود . من دم پله هاي پايين زدمش . اون خانوم خانوما بالاي پله وايستاده بود . جون شما شنيدم اين همشيره توي اتريش گفته : چون شعبون اون وقت منو زد ، حالا اينجام چرك كرده . من اصلا بهش دست نزدم . تو صنف زندگيمون هم نيست كه بيرم زن رو بزنيم !! "

۳- " روز ۷ مهر ماه ۱۳۳۳، دكتر فاطمی را در حالی كه از درد به خود می‌‌پيچيد روی برانكارد به دادگاه نظامی منتقل كردند. وكيل او سرتيپ قلعه بيگی از دادگاه خواست تا قاضی و دادستان از محل زندان، كه نزديك آنجا هم بود ديدن نمايند تا آثار استفراغ خون در شب قبل دكتر فاطمی را مشاهده نمايند و به آنها اثبات شود كه در اين شرايط محاكمه او غير قانونی است. اما پزشكان خائن سرلشگر دكتر خوشنويسان، سرلشگر دكتر ايادی، سرتيپ دكتر مقبل وسرهنگ دكتر تدين، با وجود استفراغ خون شب قبل، اعلام نمودند كه او در سلامت است و وكيل او نيز پس از زمان تنفس ديگر به دادگاه باز نگشت و برای آن كه سريعتر كار تمام شود، دكتر شايگان و مهندس رضوی را كه حتی تا آن موقع پرونده را نديده بود، به عنوان وكيل تسخيريش انتخاب كردند " درنهايت دكتر فاطمي در دادگاهي غير علني به اعدام محكوم شد .

" در اين مقطع كه يك ساعت از صدور راي دستوري مي گذرد ، يك ذره ناراخت نيستم ، زيرا اگر آن افتخار را پيدا كنم كه در راه وطنم اين نيمه جان را بگذارم درست در راه حقيقي خودش صرف شده است "

19 مهر ماه 1333 حكم اعدام دكتر فاطمي تيتر روزنامه اطلاعات شد و در چهارشنبه 19 آبان همان سال با تب 40 درجه و تن رنجور از شكنجه و گرسنگي ساعت 6 صبح در ميدان تير لشگر 2 زرهي واقع در پادگان قصر جلوي تيربار رفت و هماني شد كه بايد اتفاق مي افتاد :

" شاه می‌‌گويد : « در اين مورد زياد فكر كرده ام. مصدق محاكمه می‌شود.( در اين موقع لبهای شاه می‌‌لرزيد) و به سه سال محكوم خواهد گشت ... رياحی نيز مجازات مشابهی دارد. ولی يك استثنا وجود دارد و آن، حسين فاطمی است. او هنوز دستگير نشده ولی به زودی او را پيدا می‌‌كنند. فاطمی، بيش ازهمه ناسزاگويی كرد. هم او بود كه توده ايها را واداشت مجسمه‌های من و پدرم را سرنگون و خرد كنند. او، پس از دستگيری، اعدام خواهد شد " .

سخن پاياني اينكه ، اين روزها در برابر حاكماني كه ديكتاتورهاي تاريخ در مقايسه با آنها واقعا روسفيد اند ، جاي خالي فاطمي ها به خوبي احساس مي شود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .