دوشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۷

دغدغه دینداری یا ضعف اخلاقی ؟!

ديروز در حين مطالعه صفحاتي از مجموعه عظيم " تاريخ تمدن " ويل دورانت ، به بخش هايي برخوردم كه بي ارتباط با برخي از مسائل مطرح شده در هفته هاي اخير نيست . بخشي از آنچه را كه خوانده ام عينا در ادامه مطلب مي آورم :

" ......... دين نيز مانند حقوق و قانون ، به زمان گذشته نظر دارد به همين جهت هنگامي كه اوضاع و احوال تغيير مي پذيرد و اخلاق با اين اوضاع تطور پيدا مي كند ، دين غالبا عقب مي ماند . مثلا مردم يويان قديم ، با پيشرفت زمان ، به حالي درآمده بودند كه همخوابگي با محارم را منفور مي داشتند ، در صورتي كه اساطير آنان پر بود از مدح خداياني كه با محارم خود نزديكي داشته اند . همچنين ، مسيحيان عملا بيش از يك زن نمي گيرند ، در صورتي كه در انجيل تعدد زوجات مباح شمرده شده است . نيز در هنگامي كه بندگي از دنيا رخت بر بسته است ، هنوز متدينان مي كوشند با شواهد غير قابل ترديدي از انجيل از مجاز بودن بندگي دفاع كنند . هم امروز كليسا مردانه مي كوشد تا از قوانين اخلاقيي كه زندگي صنعتي روي كار آورده و قوانين سابق را نقض كرده است جلوگيري به عمل آورد . در آخر كار عوامل زميني ( ونه آسماني ) پيروز مي شود و اخلاق خود را خرده خرده با تازه هاي اقتصادي هماهنگ مي كند ، پس از آن دين با اكراه به جنبش مي افتد و خود را با اخلاق جديد وفق مي دهد . به طور كلي بايد گفت كه وظيفه اخلاقي دين عبارت از آن است كه ارزشهاي اخلاقي شناخته شده را حفظ كند و كمتر به آن مي پردازد كه اصول اخلاقي جديدي بياورد .(1) "

نويسنده در ادامه چنين بيان ميكند ، در جنگي كه بين " دين " و " اجتماع جديد " روي داده است ، هر چند درنهايت پيروزي از آن " اجتماع و اخلاقيات " جديد خواهد بود ، ولي هر دوي آنها ( دين و جامعه جديد ) در اين نزاع آسيب جدي خواهند ديد.

در هفته هاي اخير ،در كنار اخبار هسته اي ، اعدامها و بگير و ببندها كه ديگر به آنها عادت كرده ايم ، بحث بر سر " لايحه حمايت از خانواده " توانسته است به تنهايي موج خبري نسبتا پر سر و صدايي را ايجاد كند . اگر اخبار مربوط به اين لايحه را پي گيري كرده ايد ، حتما در جريان خواهيد بود كه يكي از بندهاي جنجالي و تاسف برانگيز اين لايحه به مردان اجازه ميدهد در صورت داشتن تمكن مالي ، و بدون نياز از كسب اجازه و رضايت همسر اول ، همسران دوم و سوم و..... را هم اختيار كنند !! . اعتراضاتي كه از سوي فعالين سياسي و به خصوص فعالين حقوق زنان نسبت به اين طرح ابراز شد ، باعث گرديد كه همين امروز اين طرح از دستور كار مجلس خارج و براي بررسي بيشتر و اصلاح بخش هايي از آن به كميسيون قضايي ارجاع داده شود . اين كه اصلاحات و تغييرات در اين لايحه تا چه ميزان رضايت مخالفين و معترضين را جلب كند ، بايد منتظر ماند و ديد !! اما موضوعي كه در اين ميان مطرح است و دقيقا در ارتباط با بخش هاي ابتدايي اين مطلب است ، استناد طراحان و حاميان اين طرح به پيشينه تاريخي و ديني انجام چنين عملي است . تقريبا تمام حاميان اين طرح ، دليل اصلي حمايت خود را از چنين طرحي " عمل به دستورات اسلام " اعلام ميكنند و اينكه به عنوان مثال " پيامبر اسلام " هم در طول دوران حياتش چندين همسر براي خود اختيار كرده است و اصلا از نقطه نظر علمي (2) ، هيچ گونه دليل و مدركي براي اثبات درستي سخن خود ندارند .هم از نظر عقلي و هم از نقطه نظر علمي ، كاملا روشن و مبرهن است كه اجراي آداب و رسوم و سنن مردمان 1400 سال پيش در جامعه مدرن امروزي امري محال و ناسازگار با آداب و اخلاق جديد است . اما اينكه چرا كوته فكراني هنوز در صدد اجراي چنين امر محالي هستند ، به نظر من نه دغدغه دينداري و اجراي احكام آن ، بلكه ناشي از ضعف اخلاقي و اخلاق عقب مانده اي است كه به آنان اجازه ميدهد براي پيشبرد و توجيه نيات شرم آورشان به هر حربه اي متوسل شوند و بايد اعتراف كنيم كه متاسفانه تعداد نسبتا زيادي از مردم هم به همين درد " ضعف اخلاقي " دچار شده اند . آمارمربوط به افزايش طلاق ،رواج چند همسري ، رواج صيغه و عقد موقت و ساير جرائم اجتماعي كه هر روزه بخش زيادي از صفحات حوادث روزنامه ها را به خود اختصاص مي دهد ناشي از رواج همين بي اخلاقي هاست . يقينا اگر حاميان " لايحه حمايت از خانواده " در ميان عموم مردم حامي براي خود متصور نبودند ، هرگز از اين طرح حمايت و اصلا آن را مطرح نمي كردند .

بر خلاف تصور رايج كه دين را زير بناي اخلاق ميداند ، به اعتقاد من اين اخلاق و انسان اخلاق مدار ( كه ميتواند ديندار يا بي دين باشد ) است كه مي تواند كجي ها و عقب ماندگي هاي دين را سر و سامان دهد . تا رسيدن به جامعه اي اخلاق مدار و و نه صرفا دين مدار ، فرسنگ ها فاصله داريم .

پی نوشت :

۱- تاريخ تمدن ويل دورانت ، جلد اول ، مشرق زمين گاهواره تمدن ، صفحات 85 و 86

۲- يكي از ماهرترین متخصصین در زمینه ی ارتباطات، دکتر جان گری نویسنده ی کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی است. او از طریق کتاب ها و سمینارهایش پیامی را منتشر می کند، او می خواهد بگوید که مردان و زنان کاملاً از هم متفاوتند و یک ارتباط طولانی و بادوام با درک کردن، قبول کردن و احترام گذاشن به جنس مخالف به دست می آید. گري در پاسخ به اين سوال كه آيا تک همسری در یک رابطه مسئله ی مهمی به حساب می آید؟ چنين پاسخ ميدهد : تک همسری، ریشه و اساس این توقعات جدید است که ما از رابطه مان داریم. اگر بخواهیم عشقمان پردوام باشد، حتماً باید این مسئله را رعایت کنیم. بعضی مردها طالب رابطه ی آزاد هستند تا بتوانند با هر کسی که می خواهند در کنار همسرشان رابطه داشته باشند، اما همچنان عاشق همسرانشان هستند. اما سوال اینجاست که شما که عاشق همسرتان هستید، چه نیازی به برقراری ارتباط با افراد دیگر دارید. جواب این افراد خیلی ساده است. آنها می گویند، عشق ما به همسرمان چیزی است که با هیچ فرد دیگر تجربه نخواهیم کرد. اما حقیقت نشان میدهدکه آنها واقعاً همسرانشان را دوست ندارند.
اينجا پاسخ ديگري براي اين سوال است : اگر شما می خواهید رابطه ای بادوام داشته باشید، باید زن زندگیتان از نظر جنسی خوب ارضا شود. چون اگر اینطور نباشد و فقط مرد ارضا شود، زن از س ک س با همسر خود راضی نخواهد بود و کشش مرد به زن کمتر خواهد شد. اما اگر زن هم از رابطه ی جنسی ارضا شود، علاقه و کشش مرد به او بیشتر خواهد شد.

برای ارضا شدن زن از رابطه ی جنسی با همسرش سه ضرورت وجود دارد: اولین آن داشتن رابطه ای خوب است. دومین ضرورت تک همسری است و سومین آن داشتن عشق و علاق فرای مسئله ی جنسی است.
اگر مرد وفادار نباشد، حتی اگر زن اطلاع نداشته باشد، به این معنی است که همه ی انرژی جنسی خود را از همسرش دریغ کرده و به زن دیگری می دهد. زن نیاز دارد که توجه و محبت شوهر را لحظه به لحظه احساس کند. تک همسری این نیاز را برآورده می کند: باعث می شود که زن احساس کند پراهمیت ترین فرد در زندگی شوهرش است. همین مسئله باعث شکوفایی زن شده و جذابیت او را نزد همسرش روز به روز بیشتر می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر