سه‌شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۷

داغ ترین روز تابستان

قصد ندارم در اين پست درباره مصدق ، ملي شدن صنعت نفت و جريانات مربوط به آن دوره بپردازم چرا كه بزرگان و صاحب نظران از هر دسته و گروهي كه بعضا از نزديك شاهد ماجرا بوده اند آنقدر درباره اين موضوع كتاب و مقاله نوشته اند كه قطعا نوشته هاي من در اين باره كه سالها بعد از آن ماجرا پا به عرصه زندگي گذاشته ام لطفي نخواهد داشت . اما مهمترين درس و تجربه اي كه از اين رويداد مي توان آموخت اين است كه هزينه هاي جراحي در سياست ايران به قدري سنگين است كه حتي مي تواند دودمان جراح را به باد بدهد !! مبارزه مصدق و يارانش اولين و آخرين مبارزه براي تغييرات در سياست به نفع مردم نبود كه متاسفانه با شكست مواجه شد .در تاريخ معاصر و بعد از انقلاب مشروطيت ، ملي شدن صنعت نفت دومين پيروزي و عيدي بود كه دير هنگام به دست آمد و خيلي زود به عزا تبديل شد . گذشته از مبارزه جمعي مردم كه به انقلاب 57 ختم شد و خيلي زودتر از آنچه كه تصور ميشد شكست خورد و لباس سياه عزا را بر تن مردم كرد! ، سالها بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد ،در دوم خرداد 76 ، اين بار خاتمي با همان پشتوانه مردمي مصدق قصد دگرگوني در روابط و گفتمان سياسي ايران را داشت . خاتمي تاريخ را خوب دوره كرده بود و مي دانست كه بازيگران اصلي سياست در ايران، عروسك هاي خيمه شب بازي جلوي پرده نيستند . آناني كه در پشت پرده سر و دستان ناتوان عروسكها را تكان ميدهند خطرناك تر از آنند كه بخواهند به راحتي از " منافع كلي خود " (1) بگذرند .با اين وجود و به رغم موفقيت هايي كه خاتمي در مبارزه اش داشت ، اما بسياري معتقدند كه حركت اصلاح طلبانه او نيز شكست خورده است . و به اين ترتيب چهارمين عيد و جشن پيروزي مردم در تاريخ معاصر ايران باز هم خيلي زود به عزا تبديل شد . (2)

با نگاهي گذرا به مبازرات آزاديخواهانه مردم ايران ونيم نگاهي به امروز ، مي توان پي برد كه امثال جوجه فاشيست هايي كه اين روزها بر ما حكومت مي كنند ، ناتوان تر از آنند كه بخواهند به تنهايي در برابر اراده مردم بايستند و مقاومت كنند ، قدرت اصلي و سرچشمه جاي ديگري است كه بايد آنرا خشكاند !

و در پايان ، ياد و خاطره همه قربانيان مبارزات ملي شدن صنعت نفت و همه جان باختگان در راه آزادي ايران گرامي باد .

پي نوشت :

1- شاه گفت : من تاج و تختم را از بركت خداوند ، ملتم ، ارتشم و شما دارم . من جواب دادم : ايران به هيج وجه به من ، آمريكايي ها و انگليسي ها كه مرا فرستادند هيچ نوع بدهكاري ندارد . تشكر مختصر را قبول داريم ، ولي هيچ نوع تعهد و بدهي وجود ندارد . آنچه ما انجام داديم در جهت منافع كلي ما بود . ( خاطرات روزولت )

2- اگر شكست اصلاحات به رهبري خاتمي را بپذيريم نبايد او را صد در صد مقصر بدانيم. اگر گروهي كه خود را حامي خاتمي مي دانستند يا همان اصلاح طلبان قدرت طلب كه صفت " خائن " واقعا مناسب آنان است در انتخابات رياست جمهوري گذشته حس جاه طلبي و قدرت طلبي را كنار مي گذاشتند و بر سر يك كانديداي واحد به توافق مي رسيدند ، اين وضع امروز ما نبود . هر چند دوست ندارم لفظ " خائن " را در مورد اين گروه بكار ببرم ، ولي كاري كه اينان با مردم كردند كمتر از خيانت نيست .

توضيح ضروري :

عكس و شعر ابتداي متن ، برگرفته از عكس روي جلد پنجاهمين شماره دوماهنامه " چشم انداز ایران" است كه اين روزها متاسفانه زمزمه هاي شومي درباره توقيف اين مجله خواندني به گوش مي رسد . اميدوارم كه چنين نباشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر