پنجشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۷

تولید کننده در ایران ، یا عاشق است یا دیوانه !!

" ........در نمايشگاهي در سنگاپور دستگاهي بسيار مدرن ديدم كه يك شركت اتريشي ساخته بود . اين دستگاه به پارچه پوشش پي وي سي مي داد . قيمت آن دستگاه خيلي بالا بود و حدود 360 هزار يورو مي شد . مسئول غرفه توضيحات تكنيكي آن را به من داد و پرسيد آيا شما خريدار هستيد ؟ گفتم خير در كشور ما اين وسيله توجيه اقتصادي ندارد ، چرا كه اگر كسي بخواهد اين پول را دربانك بگذارد و يا خريد و فروش ملك كند درآمد بيشتري خواهد داشت تا اينكه بخواهد از اين دستگاه توليد كند . همزمان با من دو نفر از تركيه آمدند و اين دستگاه را خريدند . وقتي من با آنها صحبت كردم ، گفتند شما كه اول صحبت كرديد چرا نخريديد ؟ گفتم قيمت آن خيلي بالا بود و براي ما توجيه اقتصادي نداشت ، اما در كشور شما توجيه اقتصادي دارد . آنها به گونه اي به من نگاه كردند كه گويا من احمق هستم و گفتند ما هيچ گاه خودمان براي خريد دستگاه پول نمي دهيم ، بلكه بانك پول آن را ميدهد و هشت سال بعد اصل و فرع آن را از ما مي گيرد . هشت سال اين دستگاه مدرن در كشور ما كار ميكند و پس از هشت سال ، دست دوم آن را به شما يا كشور ديگري مي فروشيم و جديد تر از آن را مي خريم . اما در كشور ما چه بانكي پول چنين كار هاي مولدي را ميدهد ؟ ....... "

" ........... در حدود دو سال در زمينه پارچه هايي كه شبيه چرم طبيعي هستند سرمايه گذاري كرديم و موفق شديم . اما نكته جالبي كه در اين دو سال كار تحقيقاتي به آن رسيديم اين بود كه صد ميليون تومان پول سرمايه اوليه ما در اين كار بود . اين صد ميليون تومان سرمايه گذاري شد كه البته كافي نبود . چيزي حدود 150 ميليون تومان هم اعتبار گرفتيم و بايد جوابگوي آن باشيم . در نهايت موفق شديم و هم اكنون در حال توليد هستيم . يكي از دوستان من هم در آن زمان صد ميليون تومان پول داشت . وي در آن دوران در يكي از خيابانهاي فرعي خيابان سعدي يك مغازه خريد و همين محصولي را كه ما در حال توليد آن هستيم ، از چين وارد مي كرد و به من مي گفت شما ديوانه هستيد . از آنجا كه فرد كار بلدي بود و در بازار اعتبار داشت توانست 150 ميليون تومان پول اعتبار بگيرد ، مشغول داد و ستد شد و از چين چرم مصنوعي وارد كرد . چند هفته پيش پس از دو سال او را در مغازه اش ديدم ، مغازه اش تحول زيادي پيدا كرده و مغازه كناري را هم خريده بود . پرسيدم اوضاع چطور است ؟ گفت من از سرمايه اوليه ام مغازه اي خريدم و بدهي هايم را دادم . در حال حاضر مغازه كناري را هم خريده ام و قيمت اين دو مغازه دست كم 600 تا 700 ميليون تومان است . از من پرسيد شما چه كرده ايد ؟ گفتم ما به تكنيك مورد نظر دست يافتيم و اكنون به دنبال توليد هستيم . 100 ميليون ما كه خرج شده و 150 ميليوني را هم كه از بيرون گرفته ايم خرج كرده و كلي بدهكار هستيم . در واقع همه اينها هزينه تحقيقات شده است . از او پرسيدم كالاهايي كه از چين مي آوريد براي شما به چه قيمتي تمام مي شود ؟ وي عددي را گفت كه براي من خيلي جالب بود ، چرا كه دقيقا فعاليت تمام شده ما نيز همين عدد بود . ما پس از دو سال زحمت ، دقيقا به جايي رسيده ايم كه او از لحاظ اقتصادي رسيده است ، ضمن اينكه او از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر كار مي كرد و بعد در كنار خانواده اش بود و هر سه ماه يكبار هم به چين و كشورهاي خارجي سفر مي كرد و زندگي اش هم مرفه تر از ما بوده است ، در حالي كه من در تمام اين مدت زودتر از 5/11 شب به خانه نرفته ام . در حال حاضر هم مقدار زيادي بدهي داريم و تنها دلخوشي ما اين است كه از اين به بعد همان مقدار سودي را مي كنيم كه او در تجارت مي برد . دوستم بسيار اصرار داشت كه كار شما اشتباه است و ما با حقوق گمركي كمي اين كار را مي كنيم ، يعني در آنجا خريد مي كند و جنس خود را بار كانتينر كرده و براي هر كانتينر ار بندر شانگهاي تا بندر عباس حدود 2000 دلار هزينه مي كند . هر كاميون كالا كه از بندر عباس تا تهران مي آورد ، حدود 600 هزار تومان كرايه مي گيرد به اضافه حقوق گمركي و سود بازرگاني كه پرداخت مي كند ، كل قيمت تمام شده آن ، برابر با قيمت توليد ماست !!! .......... در مورد بخش خصوصی و سرمایه گذاری مثالی است که می گوید: یا عاشق این کار است یا دیوانه ....... "

نوشته هاي فوق ، بخشي از گفتگوي سعيد صدقياني ، توليد كننده ايراني با پنجاهمين شماره دو ماهنامه چشم انداز ایران است . وي در اين گفتگو با زباني ساده و گويا به مشكلات پيش روي توليد و توليد كننده در ايران مي پردازد و از مجموع صحبتهاي وي مي توان به اين نكته پي برد كه متاسفانه بخش توليدي و صنعتي در ايران نفس هاي آخر را مي كشد !!

علاوه بر صحبتهاي اين توليد كننده ، در زمينه كاري خودم ، كشاورزي و دامداري هم بايد بگويم كه وضع از اين بهتر نيست و كشاورزي و دامداري، نابود شده يا در خوش بينانه ترين حالت رو به نابودي است ! افزايش بي رويه خوراك دام كه در برخي موارد تا 4 برابر بوده است عملا دامداران به خصوص دامداران اصطلاحا خرده پا را به ورشكستي كشانده است ضمن اينكه سرماي زمستان گذشته و به دنبال آن خشكسالي تابستان امسال و خشك بودن مراتع و عدم توانايي دولت در مديريت صحيح اين بحران ، روستاييان و دامداران را كه ناتوان از تامين علوفه و خوراك براي دام هاي خود هستند را مجبور كرده است تا دامهاي خود را ذبح كنند . دولت هم در قالب طرحي تحت عنوان " خريد دام ويژه خشكسالي " اقدام به خريد دامهاي روستاييان ناتوان از تامين خوراك دامهايشان كرده است . اگر سال آينده گوشت قرمز را با قيمت بالاي بيست هزار تومان در هر كيلو خريديد تعجب نكنيد چرا كه اكثر دامهاي دامداران اعم از گاو و گوسفند امسال ذبح و يا در اثر سرما و خشكسالي تلف شده اند .

در زمينه كشاورزي باز هم فقر شديد مالي روستاييان و كشاوزران خرده پا ( كه بخش اعظم كشاورزي ايران را شامل مي شود ) و عدم توانايي در تامين نهاده هاي ضروري كشاورزي از قبيل كود ، سم ، ماشن هاي كاشت ، داشت ، برداشت ، و هچنين عدم فعاليت علمي ، يكپارچه نبودن اراضي كشاورزي و.... عملا كشاورزي را به تعطيلي كشانده است ضمن اينكه افزايش بي رويه قيمت زمين در دو سه سال اخير كشاورزان را ترغيب به فروش زمينها، مهاجرت به شهر و بعضا پرادو سواري !!! كرده است .

وضعيت در صنعت پرورش طيور هم مشابه دو مورد قبلي است و افزايش 3 الي 4 برابري دان مرغ ، جز ضرر و زيان براي فعالين اين بخش نداشته است . بنا به گفته يكي از فعالين اين بخش ، قيمت تمام شده هر كيلو تخم مرغ براي مرغدار ، نزديك به هزار تومان است اما دولت تخم مرغ را كيلويي 600 تومان از مرغدار خريداري مي كند .

در اين ميان مافياي آقا و آقا زاده ها هستند كه از نابودي توليد در ايران سود مي برد . چرا كه در هر صورت نياز كشور به خوراك و پوشاك بايد به نحوي مرتفع گردد و واردات تنها گزينه آن است . مسلما مجوز واردات ميلياردي را هم به من شما نخواهند داد.

همه چيز رو به نابودي است: اقتصاد ، توليد ، صنعت ، فرهنگ و باور هاي مردم ....... و اين وضعيت نتيجه سه دهه حكومت جماعتي نادان است بر ايران عزيز .

در همین ارتباط :

ذبح گاوهاي شيرده زير پاي گراني و تثبيت قيمت‌ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر