پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۷

آقای نبوی !! پهلوان زنده در وطن را عشق است

" می دانی! وسوسه قهرمانی بیماری غریبی است که تا وقتی آدم را نکشد یا به لجن نکشد، رها ‏نمی کند. اگر چنان که بخواهند پیش بروی، تا پای گور می آیند به دنبالت و وقتی هم که دفن ‏ات کردند، فاتحه ای هم بالای قبرت نمی خوانند و زیر لب می گویند: " عجب احمقی بود، ‏عمرش را تلف کرد." و اگر زنده بمانی و نخواهی نقش قهرمان را بازی کنی، انگشت نمایت ‏می کنند، می گویند ترسویی، می گویند بریدی، می گویند آدم فروش بودی، می گویند خائنی، ‏می گویند حتی آن روز هم که کاری کردی کارستان، دست خودت نبود و نفهمیدی و از اول هم ‏این کاره نبودی. یا رسوایت می کنند و یا می کشند، ملت بدی داریم. ‏"

چند خطي كه خوانديد قسمتهايي از مقاله سيد ابراهيم نبوي تحت عنوان " پهلوان زنده را عشق است " بود كه خطاب به احمد باطبي كه تازگي به خارج از كشور مهاجرت كرده است نوشته شده بود . نبوي در اين مقاله سعي كرده مهاجرت باطبي را عملي عقلاني توصيف و آنرا توجيه كند.

آقاي نبوي ، قبول كنيد كه شما و امثال شما كه در اوج نااميدي و سختي اين روزها فرار را بر قرار ترجيح داده ايد و به بهانه فضاي باز سياسي خارج كشور كه ميتوان بهتر جنبش دموكراسي خواهي مردم ايران را پيش برد ، راه مهاجرت را در پيش گرفته اید ، هم بريده ايد هم ترسو هستيد ، قضاوت در مورد خائن بودن يا نبودنتان هم با تاريخ و نسل هاي آينده . واقعا بي انصافي است كه بزرگمرداني چون شهيد دكتر حسين فاطمي و يا خسرو گلسرخي و يا در همين دوران خودمان ، كساني چون عماد الدين باقي را مبارز بخوانيم شما و دوستانتان چون گنجي و سازگارا و افشاري ... كه هزاران كيلومتر آن طرف تر براي مردم نسخه آزادي مي پيچند را هم مبارز خطاب كنيم .

آقاي نبوي كسي از شما و يا باطبي و .... توقع ماندن در ايران و تحمل رنج زندان و هزار بلاي ديگر كه ممكن بود بر سر شما بياورند ، ندارد ، مردم طلبكار شما هم نيستند كه چرا نمانديد و مبارزه نكرديد ، اما چرا به كساني كه در عين باز بودن راه مهاجرت مانده اند و همه زندگيشان را براي مبارزه در راه ميهن شان گذاشته اند توهين مي كنيد ؟ جمله " و اگر زنده بماني و نخواهي نقش قهرمان را بازي كني " يعني چه ؟ يعني انسان مبارزي مثل عماد الدين باقي كه در عين امكان مهاجرت ، مانده است و اين روزها براي چندمين بار در طي سالهاي اخير رنج زندان را تحمل ميكند و با مبارزاتش چه در زندان و چه در خارج از زندان خواب خوش قدرت زورگويان را آشفته كرده است عقده قهرمان شدن دارد ؟ اكبر محمدي در زندان ماند و شهيد شد ، قصد داشت قهرمان بشود ؟ مطمئين باشيد هم الان و هم نسلهاي آينده از چنين افرادي به نيكي ياد خواهند كرد و هيچ انساني هم نخواهد گفت " عجب احمقي بود عمرش را تلف كرد "

آقاي نبوي ، دست شما و دوستانتان كه مدتي در داخل و الان هم در خارج از كشور و در غربت پر زرق وبرق در راه آزادي ايران فعاليت ميكنيد درد نكند ، اين را گفتم كه بدانيد در ميان همين ملتي كه شما آنان را بد خطاب كرده ايد انسانهاي قدر شناسي هم پيدا مي شوند زياد هم پيدا مي شوند .

در ميان همين ملت بد هنوز هستند كساني كه بدون هيچ منت و عقده قهرمان شدن مبارزه مي كنند . شما هم همان طرف خوش بگذرانيد ، وطنمان را كه ساختيم صدايتان خواهيم كرد .

در همین ارتباط :

پهلوان زنده را عشق است

داستان آن فرار بزرگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر