پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸

روس ها ، طراح اصلی کودتای ننگین 22 خرداد ؟!

چند ماه پيش ، «دكتر محسن سازگارا» از بنيانگذاران اصلي « سپاه پاسداران انقلاب اسلامي » و رئيس « مركز تحقيقات ايران معاصر » در واشنگتن، در نامه اي خطاب به خامنه اي و با استناد به آنچه كه او « اسناد محرمانه و غير قابل انكار » سازمان اطلاعات آلمان شرقي ( كه هم اكنون اين اسناد در اختيار پليس فدرال آلمان است )خوانده است كه گروهي از دانشجويان توانسته اند به واسطه يك تحقيق دانشگاهي به آن اسناد دسترسي پيدا كنند ، صحبت از همكاري و وابستگي رهبر ايران به دستگاه اطلاعاتي شوروي سابق ( روسيه فعلي ) به ميان آورد . آقاي سازگارا در اين نامه و با تكيه بر همان اسناد از مذاكراتي بين خامنه اي و افسران اطلاعاتي آلمان شرقي و شوروی سابق كه تحت عنوان خريد و فروش اسلحه در اوايل انقلاب به ايران رفت و آمد داشته اند سخن مي گويد كه اگر زماني اين مذاكرات منتشر شوند بس شگفت انگيز و خواندني خواهند بود ! در طي روزهاي پس از كودتاي ننگين 22 خرداد ، خبرهايي در سطح جامعه منتشر شده كه حاكي از اين است كه اين بار « كار ، كار روسها » بوده است ! از جمله اينكه از زبان « محسن مخملباف » نماينده قانوني مهندس موسوي در خارج از كشور نقل مي شود كه پس از سخنراني ديروزش در اتحاديه اروپا ، يكي از سران كشورهاي اروپايي به او گفته است كه « كشور شما را روسها خورده اند » . همچنين محسن سازگارا در مصاحبه هاي چند روز گذشته اش كه با شبكه هاي مختلف خبري از جمله « صداي آمريكا » داشته است مدعی است ، در تماسهاي تلفني كه با چند نفر از عوامل سپاه در داخل ايران داشته است آنان نيز بر اين نكته تاكيد كرده اند .اين موضوع تا آنجا پيش رفته است كه گروهي از ايرانيان خارج از كشور قصد دارند در روزهاي آينده و در اعتراض به اين اقدام ننگين روسها در برابر سفارت روسيه در چندين كشور اروپايي و آمريكايي دست به اعتراض بزنند .

هر چند آنچه كه گفته شد حدس و گمانه هايي است كه مي تواند درست يا نادرست باشد اما نگاهي كوتاه به رفتارهاي صد ساله اخير روسها در ايران و حتي سياست هاي همين چند سال اخير دولت نهم در برابر روسيه و بذل و بخشش هاي بي دريغ دولت به روسها از جمله تقليل سهم ايران از درياي خزر به زير يازده درصد ( و حتي گفته مي شود خيلي كمتر از اين مقدار ) خود مي تواند دلايل محكمي بر تقويت صحت اين گمانه زني ها باشد .


سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۸

نگهدار «دليران وطن» مزداي بي همتاست .


گروهي عزمشان راسخ :

كه ، اكنون جنگ بايد كرد

به خون اهرمن شمشير را گلرنگ بايد كرد

و دامان شرف را پاك از هر ننگ بايد كرد

هراسي در دل ما نيست

ستم هايي كه بر ما رفت

از اين افزون نخواهد شد

دگر كي به شود كشور

اگر اكنون نخواهد شد

اگر صد لشكر از ديو و ددان اژدهاك بدكنش

با حيله و ترفند

به قصد ما كمين سازند

من و تو ما اگر گردند

بنيادش براندازند

دليران را از اين ديوان كجا پرواست

نگهدار دليران وطن مزداست

بلي مزداست

نگهدار دليران وطن مزداي بي همتاست .

برگزيده اي از منظومه «درفش كاوياني » شادروان دكتر حميد مصدق .


چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸

راي مي دهم ؛ براي نجات وطنم ، وطنم ، وطنم !

به عنوان يكي از مخالفان «رژيم اسلامي » و صد البته يكي از ميليون ها عاشق ذره ذره خاك «وطنم» و برخلاف مواضع گذشته ام مبني بر « تحريم » و عدم شركت در انتخابات ، اين روزها تصميم گرفته ام تا حداقل در انتخابات پيش رو شركت كنم . واقعا حتي تصور چهار سال ديگر رياست جمهوري احمدي نژاد با در نظر گرفتن تمام آنچه كه در اين سالها از او ديده ايم و تصور پيوند دوباره و نامبارك خامنه اي – احمدي نژاد برايم عذاب آور و غير قابل تحمل است . در انتخابات شركت مي كنم براي بقاي « ميهنم » و نه رژيم اسلامي كه تفاوت ميان اين دو زمين تا آسمان است و اصلا هم برايم مهم نيست كه فرداي روز انتخابات و فارغ از نتيجه آن ، آقاي خامنه اي در يك « مغالطه » آشكار راي ام را به نفع «رژيم اسلامي » و « ولايت مطلقه اش » مصادره كند چرا كه ارزش « ايرانم » به مراتب بيش از اين «گزافه گويي » هاست .

بد نيست نوشته ام را با كوتاه سخني خطاب به دوستان همچنان تحريمي به پايان ببرم : دوستان خوبم ! تحريم انتخابات زماني ثمر بخش خواهد بود كه حزبي ، گروهي ، انساني ، نه اينها ، موجود زنده اي در مريخ حتي ! باشد تا بتواند اين نيرو و انرژي را كه يقينا خواهان اصلاحات ساختاري هستند ساماندهي و رهبري كند ، وقتي چنين نيست و ما مي بينيم كه اين وضع خنده آور و تاسف بار اپوزيسيون خارج نشين است و در داخل هم با استقرار استبدادي يكپارچه و يكدست صدايي جز صداي حكومتي ها اعم از اقتدارگرا و اصلاح طلب به گوش نمي رسد ، در چنين شرايط بی کسی و تنهایی مردم ایران و براي رهايي از اين بند چاره اي جز تن دادن به « حداقل » ها نيست . دوستان عزيزم ! كسي از آقايان موسوي و كروبي و يا هر اصلاح طلب حكومتي ديگري توقع معجزه ندارد و اصلا اين انتظار از آنان بيهوده است كه بخواهند اساس رژيم اسلامي را به چالش بكشند و رهبري يك حركت اصلاح طلبانه ساختار شكن را بر عهده بگيرند و به اصطلاح درب را « چار طاق » به روي مردم بگشايند اما اين انتظار به درستي از آنان می رود كه پايشان را ميان درب نگه دارند و از بسته شدن مطلق آن جلوگيري كنند و احزاب و گروهها و جنبش هاي دانشجويي كه يقينا راه اصلاحات اساسي از درون مبارزات آنان مي گذرد در پناه همين روزنه كوچك نفسي تازه كنند . ترس من همه از اين است كه با ادامه اين روند سركوب شديد فعالين دانشجويي و مدني كه طي سالهاي اخير شاهد آن بوديم در پايان دوره دوم احمدي نژاد ، ديگر رمق و انگیزه ای براي مبارزه در گروهها و احزاب نمانده و اساسا حزب و گروه فعالی باقی نمانده باشد و به نقطه غير قابل بازگشتي برسيم ! و اين تنها يكي از صدها خطري است كه ادامه روند فعلي ، ايران وايراني را جدا تهديد مي كند .

با در نظر گرفتن هر آنچه گفتم ، با دلي خسته و رنجور و انبوهی از آرزوهاي بر باد رفته جواني و اميدهاي «له» شده زير چكمه هاي « فاشيست اسلامي » براي نجات « وطنم » ، «ايرانم» در انتخابات شركت مي كنم:

يه روزي هر روزي باشه ، دير يا زود

مي رسيم با هم به اون رود بزرگ

تناي تشنه مونو ، مي زنيم به پاكي زلال رود

دست خستمو بگير تا ديوار گلي رو خراب كنيم !


پنجشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۸

احمدی نژاد؛ انتهای وقاحت و بی آبرو بودن یک انسان !

مناظره شب گذشته ميان دو كانديداي انتخابات رياست جمهوري پيش رو ، محمود احمدي نژاد و ميرحسين موسوي ، بار ديگر نشان داد كه رئيس جمهور فعلي و تيم همراهش در راستاي به قدرت رسيدن و حفظ آن حاضر به انجام هر عملي هستند ضمن اينكه حالت « رواني » و « غيرعادي » احمدي نژاد در اين مناظره ثابت كرد كه او به درستي پي به اين واقعيت برده كه تا اين لحظه بازي را به رقيب انتخاباتي اش باخته است . هدف من از اين نوشته دفاع از هيچ شخص خاصي نيست اما حقيقتا از اين همه « نفرت و كينه » « وقاحت » و « بي آبرويي » در و جود يك انسان شرمسارم و بيمناك ! در برابر اين همه «بي اخلاقي » ، «متانت» و «ادب» آقاي موسوي قابل تقدير و ستايش بود اگر چه احساس مي كنم از آنجاييكه نه خود ايشان و نه مشاوران آقاي موسوي انتظار چنين رفتاري را از جانب احمدي نژاد نداشتند ، موسوي تا حدودي به خصوص در دقايق ابتدايي مناظره منفعلانه عمل كرد و مي توانست با حفظ همان متانت و ادب مقتدرانه تر در برابر رقيب « افسار گسيخته اش » بايستاد . به طور كلي و در چارچوب موازين اخلاقي ، اصول و عقايد سياسي من، اعتقاد دارم كه برنده صددرصد اين مناظره ، ميرحسين موسوي بود هر چند نمي توان از كنار اين واقعيت تلخ گذشت كه متاسفانه بسياري از مردم ناآگاه و بي اطلاع ، شب گذشته هنگام تماشاي اين مناظره براي «شارلاتانيزم احمدي نژادي»كف زدند و به اميد پيروزي مجددش در انتخابات نذر و نياز كردند !!