هر چند آنچه كه گفته شد حدس و گمانه هايي است كه مي تواند درست يا نادرست باشد اما نگاهي كوتاه به رفتارهاي صد ساله اخير روسها در ايران و حتي سياست هاي همين چند سال اخير دولت نهم در برابر روسيه و بذل و بخشش هاي بي دريغ دولت به روسها از جمله تقليل سهم ايران از درياي خزر به زير يازده درصد ( و حتي گفته مي شود خيلي كمتر از اين مقدار ) خود مي تواند دلايل محكمي بر تقويت صحت اين گمانه زني ها باشد .
پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸
روس ها ، طراح اصلی کودتای ننگین 22 خرداد ؟!
سهشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۸
نگهدار «دليران وطن» مزداي بي همتاست .
گروهي عزمشان راسخ :
كه ، اكنون جنگ بايد كرد
به خون اهرمن شمشير را گلرنگ بايد كرد
و دامان شرف را پاك از هر ننگ بايد كرد
هراسي در دل ما نيست
ستم هايي كه بر ما رفت
از اين افزون نخواهد شد
دگر كي به شود كشور
اگر اكنون نخواهد شد
اگر صد لشكر از ديو و ددان اژدهاك بدكنش
با حيله و ترفند
به قصد ما كمين سازند
من و تو ما اگر گردند
بنيادش براندازند
دليران را از اين ديوان كجا پرواست
نگهدار دليران وطن مزداست
بلي مزداست
نگهدار دليران وطن مزداي بي همتاست .
برگزيده اي از منظومه «درفش كاوياني » شادروان دكتر حميد مصدق .
چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸
راي مي دهم ؛ براي نجات وطنم ، وطنم ، وطنم !
بد نيست نوشته ام را با كوتاه سخني خطاب به دوستان همچنان تحريمي به پايان ببرم : دوستان خوبم ! تحريم انتخابات زماني ثمر بخش خواهد بود كه حزبي ، گروهي ، انساني ، نه اينها ، موجود زنده اي در مريخ حتي ! باشد تا بتواند اين نيرو و انرژي را كه يقينا خواهان اصلاحات ساختاري هستند ساماندهي و رهبري كند ، وقتي چنين نيست و ما مي بينيم كه اين وضع خنده آور و تاسف بار اپوزيسيون خارج نشين است و در داخل هم با استقرار استبدادي يكپارچه و يكدست صدايي جز صداي حكومتي ها اعم از اقتدارگرا و اصلاح طلب به گوش نمي رسد ، در چنين شرايط بی کسی و تنهایی مردم ایران و براي رهايي از اين بند چاره اي جز تن دادن به « حداقل » ها نيست . دوستان عزيزم ! كسي از آقايان موسوي و كروبي و يا هر اصلاح طلب حكومتي ديگري توقع معجزه ندارد و اصلا اين انتظار از آنان بيهوده است كه بخواهند اساس رژيم اسلامي را به چالش بكشند و رهبري يك حركت اصلاح طلبانه ساختار شكن را بر عهده بگيرند و به اصطلاح درب را « چار طاق » به روي مردم بگشايند اما اين انتظار به درستي از آنان می رود كه پايشان را ميان درب نگه دارند و از بسته شدن مطلق آن جلوگيري كنند و احزاب و گروهها و جنبش هاي دانشجويي كه يقينا راه اصلاحات اساسي از درون مبارزات آنان مي گذرد در پناه همين روزنه كوچك نفسي تازه كنند . ترس من همه از اين است كه با ادامه اين روند سركوب شديد فعالين دانشجويي و مدني كه طي سالهاي اخير شاهد آن بوديم در پايان دوره دوم احمدي نژاد ، ديگر رمق و انگیزه ای براي مبارزه در گروهها و احزاب نمانده و اساسا حزب و گروه فعالی باقی نمانده باشد و به نقطه غير قابل بازگشتي برسيم ! و اين تنها يكي از صدها خطري است كه ادامه روند فعلي ، ايران وايراني را جدا تهديد مي كند .
با در نظر گرفتن هر آنچه گفتم ، با دلي خسته و رنجور و انبوهی از آرزوهاي بر باد رفته جواني و اميدهاي «له» شده زير چكمه هاي « فاشيست اسلامي » براي نجات « وطنم » ، «ايرانم» در انتخابات شركت مي كنم:
يه روزي هر روزي باشه ، دير يا زود
مي رسيم با هم به اون رود بزرگ
تناي تشنه مونو ، مي زنيم به پاكي زلال رود
دست خستمو بگير تا ديوار گلي رو خراب كنيم !